گفتار زیر مروری به نقش رسانهها در شکلگیری و آغاز انقلاب مشروطه ایران است. در دوران مشروطه، روزنامهنگاری از زمانی دورتر و در اواسط دوره ناصری در شهرهای ایران رواج نسبی داشت. البته مطبوعات مستقل خارجنشین بودند و همراه با شبنامههای داخلی مورد استفاده قرار میگرفتند. در حقیقت شبنامههای داخلی معمولا بازچاپ نشریات آزادیخواه خارجنشین بودند.
دیگر رسانه مشروطه نیز «منبر» بود. رسانهای برای تودههای عام مردم ایران پرسابقه و پرجاذبه بود. در نهایت نیز تلگراف، به عنوان سومین رسانه، در همبستگی میان شهرها و تبادل اخبار موثر بود و همچنین در زمانی که اعلام موضع شهرهای مختلف در قبال وقایع مشروطه حائز اهمیت بود، نقش مهمی ایفا نمود. این گفتار در عین اینکه سعی داشته است چیزی را از نظر دور ندارد، تنها ناظر به آغاز انقلاب مشروطه است و تطور این رسانهها در جریان انقلاب و بهرهمندی گروههای مختلف در وقایع مشروطه ایران از این رسانهها، در آن دیده نشده و نیازمند بررسی جداگانهای است.
جرقه نخستین انقلاب
سیاست عینالدوله مبنی بر اداره کشور بدون وام خارجی و با اتکا به اخذ مالیات سبب نارضایتی بیش از پیش مردم از حکومت قاجار شد. از سوی دیگر بازرگانان از تسلط «مسیو نوز» بلژیکی بر گمرکات که شرایط نامناسبی را برای بازرگانان ایرانی فراهم ساخته بود، ناخشنود بود. در این میان عکسی از نوز منتشر شد و در میان مردم و علما دست به دست گردید. تصویر فوق، نوز را در کنار فرد دیگری نشان میداد که با عبا و عمامه در یک میهمانی بالماسکه مشغول قلیان کشیدن بود. غیرمسلمان بودن نوز و نارضایتی شدید از او، سبب شد که این عکس بهانهای برای اعتراضات گسترده شود. این اعتراضها با سفر مظفرالدین شاه به اروپا همزمان شد و معترضان به رهبری دو تاجر سرشناس بازار تهران محمداسماعیل مغازهای و حاج علی شالفروش در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند و ولیعهد به آنها قول داد که با بازگشت شاه نوز برکنار شود. مطابق انتظار این وعده عملی نشد، اما «سید جمالالدین واعظ» واعظ پرشور و فصیح تهران که منبرهایش در بازار تهران هواداران بسیار داشت، در ماه رمضان آن سال در اجتماع بازاریان سخنرانی مهمی انجام داد؛ موضوع سخنرانی وی به انتقاد از بانک استقراضی روس اختصاص داشت. بانک روسی قصد داشت مدرسهای مذهبی و گورستانی نزدیک آن را برای گسترش ساختمان بانک خریداری کند. واعظ بر فراز منبر گفت که روسها علاوه بر ویرانی تجارت و داراییهای مسلمانان، قصد دارند مدارس و گورستانهای مسلمین را نیز تخریب کنند. سخنان واعظ موثر افتاد و به روایت شاهدی عینی «گروهی چند هزار نفری از تودههای خشمگین پیش از پایان خطابه بانک را ویران کردند»[1]
داستان فلک کردن دو تن از تجار سرشناس تهران، به بهانه گرانی قند، نیز سبب شد بار دیگر قدرت «منبر» به عنوان رسانهای فراگیر و قابل اعتماد برجسته شود. محمدعلی جمالزاده، نویسنده معاصر و فرزند شیخ جمال واعظ، درباره روز فلک کردن این دو تاجر تهرانی و برخورد مردم تهران با پدرش اینگونه میگوید: «... چوب زدن این سید اسباب شد بازاریها بازار را بستند و رفتند خانه آسید عبداله بهبهانی و سید محمد طباطبایی در محله سنگلج، که اینها دو نفر از علمای بزرگ ایران بودند. اینها را آوردند تو مسجد شاه. جمعیت آمدند پدر مرا هم از خانه کشیدند بیرون، بردند در همان مسجد ... من هم عقب پدرم رفته بودم مسجد. دو تا سیدین، سیدین که هر دو از پیشوایان مشروطه شدند،ان بالا نشسته بودند. مسجد هم پر بود از جمعیت. یک منبر هم در وسط مسجد گذاشته بودند پدر من را گفتند برود وعظ بکند. امام جمعه که داماد مظفرالدین شاه بود آمد پایین منبر پدرم نشست»[2]
رسانه اول: منبر، رسانه عمومی اسلام
مسجد در اسلام همواره جایگاه اجتماعی فراتر از عبادتگاه را داشته است. مسجد در زمان هجرت پیامبر به مدینه مکانی برای اداره امور مسلمین از سوی پیامبر بود و در زمان خلفای راشدین نیز مسجد مکانهای بسیاری را شامل بود از جمله اردوگاههای نظامی که سربازان مسلمان در ماموریتهای متعددشان ساخته بودند.[3] مسجد در اسلام همواره نقشی دوگانه را بازی کرده است، هم کانون سیاست و هم کانون مذهب و البته در دوره عباسیان که خطیبان مستقل ظهور کردند نقشی غیرحکومتیتر نیز یافت. اصغر فتحی، از محققان برجسته ارتباط جمعی در کتابی با عنوان «منبر یک رسانه عمومی در اسلام» با بررسی ویژگیهای منبر آن را یک رسانه عمومی خوانده است. به عقیده فتحی منبر در جامعه اسلامی همواره به مثابه یک نظام تشکیلات یافته ارتباطی عمل کرده است. وقتی با این نگاه ارتباطی به منبر به بررسی دوره مشروطه و برخی رویدادهای دوره قاجار پرداخته شود، کارکردهای آن به عنوان یک رسانه فراگیر و مورد توجه عموم برجسته میشود. از آنجایی که منبر رسانهای همواره در خدمت دین و بزرگان دینی بوده است، نخستین حضور جدی آن در دوره قاجار را میتوان به فتوای سراسری میرزای شیرازی در تحریم تنباکو دانست که به سرعت بر سر منبرها، دهان به دهان چرخید و یک اجماع همهگیر را علیه حاکمان وقت سامان داد. رویدادهای آغازین انقلاب مشروطه ایران نیز بیش از هر رسانه دیگر مدیون کارکرد منبر است. در تبریز، به عنوان پایتخت انقلاب مشروطه نیز منبرها بسیار به کار انقلابیون آمدند. در طول محاصره این شهر از سوی مخالفان مشروطه واعظان شهر بسیار در تشویق مردم به مقاومت و مسلح شدن تاثیرگذار بودند. آنها مردم را از اخبار تهران مطلع میساختند، وقایع را تفسیر میکردند و در زمان لازم به مردم آرامش میدادند.[4]
اهمیت منبر در جریان آغاز حرکت مشروطهخواهی مورد توجه محمدعلیشاه نیز قرار گرفت. او به هر حال شاهی بود که مهمترین گامها را در برابر مشروطه برداشت و برای رسیدن به مقصود خود از راه ممکن سعی در انحراف مشروطه داشت. جمالزاده در نقل خاطرهای دیگر از پدرش از ملاقات نافرجام شیخ جمال واعظ با شاه تازه خبر میدهد. جمالزاده همراه پدر و به دعوت شاه به کاخ نیاوران میرود، ظاهرا در این دیدار شاه از واعظ توانمند تهرانی درخواستهایی داشته که به مذاق جمال واعظ خوش نمیآید و او با «حالت افروخته» نزد پسر میآید و میگوید برویم. بازگشت از کاخ نیاوران برای این پدر و پسر با اتفاقی بد نیز همراه میشود: «سوار همان کالسکه سلطنتی شدیم که برگردیم. تو آن تاریکی، به تهران. این کالسکه برگشت[واژگون شد]. لابد به امر محمدعلیشاه. من افتادم دور. پدرم پایش رفت زیر چرخ کالسکه، تا آخر عمر پایش شکسته بود.»[5]
رسانه دوم: تلگراف، از حرف مفت تا پیام مشروطه
نخستین خط تلگراف ایران در سال 1236 شمسی میان مدرسه دارالفنون و کاخ گلستان برقرار شد. یک سال بعد خط تلگراف میان تهران تا زنجان و سپس تبریز ایجاد شد و پایتخت به تبریز، شهر محل سکونت ولیعهد متصل شد. پدیده تلگراف در ابتدا مورد پذیرش مردم قرار نمیگرفت زیرا اساسا باور اینکه پیام از طریق سیم منتقل شود برای مردم دشوار بود و حتی برخی معتقد بودند ارواح و شیاطین در انتقال این پیامها دخالت دارند.[6] به هر حال دولت برای تشویق مردم و استفاده از این ابزار جدید وزیر تلگراف وقت علیقلیخان مخبرالدوله برای چند روز برقراری ارتباط با شهرهای دیگر را رایگان اعلام کرد تا به این بهانه مردم به استفاده از تلگراف ترغیب شوند. در آن زمان شهرهای مهم ایران در مسیر تلگراف قرار داشتند. این حربه علیقلیخان موثر افتاد و پس از استقبال مردم، یک روز بر در تلگرافخانه نوشتهای نصب شد: «از امروز به بعد حرف مفت قبول نمیشود»
در دوره قاجار، یکی از شیوه های دادخواهی و ارسال پیام به منابع قدرت، تحصن در تلگرافخانه و ارسال تلگراف به مقامها بود. یکی از وابستگان نظامی روسیه در ایران در خاطرات خود مینویسد: پس از آنکه در اصفهان نرخ مس به میزان فراوانی تنزل کرد، یک قران معادل 80 شاهی[به جای 20 شاهی] معامله شد، معاملات راکد شد، دکانها را بستند و تجار برای اعتراض، از ترس سلطان، زنان خود را وادار کردند که علیه دولت تظاهر کنند. زنان به تلگرافخانه انگلیس هجوم آوردند[موضوع به اطلاع شاه رسانده شد] شاه نیز تلگرافی به اصفهان فرستاد که یک قران 40 شاهی حساب شود.[7] خفیهنویس انگلیس در شیراز نیز در گزارش سال 1269 شمسی، به یک مورد بستنشینی اشاره کرده و نوشته است: «دیگر آنکه تجار که از بابت حقالارض گمرک تلگرافی شکایت از جناب نظامالسلطنه کرده بودند، سه روز در تلگرافخانه بست نشستند تا جواب تلگراف از جناب امینالسلطان بر وفق ایشان آمد که از قرار سابق با آنها رفتار شود.»[8]
با وجود عدم پذیرش اولیه، این گزارشها به خوبی نشان میدهد استفاده از تلگراف برای ارتباط گرفتن با مرکز و رساندن صدای مردم به مسئولین حکومتی وقت تا چه حد اهمیت داشته است. این اهمیت با شکلگیری مجلس مشروطه جلوه جدیدی به خود گرفت و نقش انتقال حمایت شهرهای دیگر از رویداد یک شهر را نیز بر عهده گرفت. این اهمیت تا بدانجا رسید که در ماجرای به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه در خرداد 1287 «ماموران ابتدا تلگرافخانههای پایتخت را تصرف کردند تا ارتباط مجلسیان با شهرستانها برقرار نشود». محمدعلیشاه در 24 آذر 1286 شمسی که کودتای اول خود را انجام داد، اهمیت تلگراف را درک کرد. در آن روز شاه جمعی از اوباش تهران را با پول اجیر کرده، به میدان توپخانه فرستاد. برخی محلات تهران غارت شد و به قزاقان و گاردهای نظامی دستور حمله به مجلس داده شد؛ اما حدود دو هزار نفر از مشروطهخواهان به سرعت مسلح شدند و مجلس را محاصره کردند. از آن سو وقتی خبر به ولایات رسید، موج تلگرافهای تهدیدآمیز به سوی تهران مخابره شد. شاه ترسید و فرمانی را مهر کرد و با تجدید سوگند به مجلس فرستاد.[9]
اوژن اوبن-سیاح فرانسوی- با اشاره به اهمیت سنت بستنشینی به خصوص در تلگرافخانه مینویسد: «مشروطه سلطنتی ایران، پیوند و ارتباط کنونی خود با شهرهای خود را مدیون خطوط تلگراف انگلیسی است. مردم عادت کردهاند در موارد لازم، دفتر تلگرافخانه را به اشغال خود در آورند و طبق سنت رایج، از این بست تسخیرناپذیر با شاه ارتباط مستقیم برقرار کنند.» اهمیت تلگرافخانه در ایران به حدی میرسد که این سیّاح فرانسوی درباره سفر خود به کاشان مینویسد: «هنگام مسافرت ما به کاشان، شهر حاکم نداشت، و به علت نبود مالک عمده، امور حکومت را به رئیس تلگرافخانه که یکی از افراد خاندان شیبانی بود و میرزا احمدخان نامیده میشد، سپرده بودند. او از ما پذیرایی کرد. کارکنان اداره پست و تلگراف ، نخبهترین کارمندان دولتی ایران را تشکیل میدهند. در موقع لزوم، مطابق سنت رایج، نایبالحکومه از میان آنان انتخاب میشود»[10]
مارشال مکلوهان اندیشمند ارتباطی در کتاب «برای درک رسانهها» درباره اثر روانی تلگراف میگوید که نکته مهم در مساله تلگراف جنبه آنی، فوری و پیدرپی آمدن یک کل در فرم تلگراف است و تلگراف دروازههای عصر تشویش عمیق و همیشگی را بر ما گشود. ورود تلگراف به ایران توسط انگلیسیها نیز نخست به دلیل نیاز به سرعت بیشتر در انتقال اخبار مستعمرات آسیایی به مرکز بود و مشروطهخواهان نیز از این امتیاز سرعت برای افزایش همگرایی و همدلی میان شهرهای انقلاب مشروطه بهره بردند. در ابتدای حرکت مجلس مشروطه، مخاطب بسیاری از تلگرافها مجلس و محتوای آن شکایت از عملکرد عوامل حکومت بود. به هر حال برخی مورخین انقلاب مشروطه را انقلاب تلگراف نامیدهاند. انقلابی که بسیاری از رویدادهای آن در نبود تلگراف شکل متفاوتی به خود میگرفت.
رسانه سوم: چاپ و فکر مشروطه
روزنامههای انقلاب مشروطه حدود یک سال پس از تولد مشروطه پدیدار شدند و بدین ترتیب جنبش مشروطه برای روزنامهنگاران شروع دورهای بینظیری از آزادی قلم را رقم زد. این موضوع را میتوان ناشی از زوال وزارت انطباعات به عنوان کارگزار سانسور و اختناق مطبوعاتی و موج فراگیر مشروطه خواهی در کشور دانست.[11]در میان انبوه این نشریات میتوان به چهار روزنامه رادیکال تهرانی یعنی حبلالمتین، صوراسرافیل، روحالقدس و مساوات و همچنین روزنامه مجاهد در تبریز، جهاداکبر در اصفهان، خیرکلام در رشت و مظفری در بوشهر اشاره کرد که شاخصهای مطبوعات مترقی مشروطهخواه به شمار میرفتند.
بدین ترتیب در جرقه نخستین انقلاب مشروطه و خیزش مردم مطبوعات اثر مستقیم نداشتند و اما بدون تردید باید به نقش این رسانه در وارد شدن فکر مشروطه و قانونگرایی در میان اندیشمندان ایرانی و همچنین نقش شبنامهها در آگاهیدهی عمومی اشاره کرد. بدین ترتیب به دلیل جو نامناسب داخلی برای انتشار نشریات آزاد نخستینهای مطبوعات آزادیخواه ایرانی به روزنامههای خارج از کشور باز میگردد که در اروپا یا هندوستان منتشر میشدند و در داخل کشور به صورت زیر زمینی منتشر میشدند. در داخل نیز در مواقع بحران شبنامهها توزیع میشدند. نخستین نمونه توزیع این شبنامهها که در دوره مبارزات مشروطهخواهان برجسته شد، به دوره نهضت تنباکو باز میگردد که برای اولین بار در آذربایجان روزنامههای مخفی یا شبنامهها منتشر شدند و مردم را به شورش و انقلاب دعوت کردند.[12] محتوای این شبنامهها بیشتر کپی روزنامههای خارجنشین فارسی بود و توسط آزادیخواهان داخل ایران منتشر میشدند.
نخستین نمونه مطبوعات فارسی زبان خارج از کشور روزنامه «اختر» بود. اختر آغازگر روزنامهنگاری سیاسی و مردمی در ایران بود و حلقهای از ایرانیان علاقمند را استانبول گردهم آورده بود. با استقبال از اختر در ایران و گرایش آن به آزادی و ترقی ناصرالدینشاه توزیع آن را در ایران ممنوع کرد. اختر بیست سال به صورت مرتب منتشر شد و نقش مهمی در شکلگیری پایههای فرهنگی انقلاب مشروطه داشت. دولت عثمانی در سال 1313 قمری دستور توقیف این روزنامه را صادر کرد.
سیدجمالالدین اسدآبادی نیز به انتشار روزنامه عروهالوثقی و با دیدگاه خاص خود نسبت به دنیای اسلام در سال 1301 قمری پرداخت. همچنین میرزا ملکم خان نیز روزنامه قانون را با نیت جبران خرده حسابهای شخصی با دولت ایران منتشر کرد که در چهل و دو شماره منتشر شدهاش هر بار اتفاق جدیدی را در ایران رقم میزد و بیش از هرچیز با نثر جذاب و جالب خود شناخته میشد؛ نثری ساده و بیآلایش که تا آن روز در روزنامهنگاری ایران بیسابقه بود و بعدها الگوی برخی از روزنامههای مشروطهخواه داخلی نیز شد. اعتمادالسلطنه در خاطرات روزانه خود درباره اثرگذاری روزنامه قانون میگوید این روزنامه در زمانی منتشر شد که «ادای لفظ قانون جرم شمرده میشد ... سیدجمالالدین اسدآبادی معروف را به همین جرم از ایران بیرون کردند و... منجمله او را قانون خواندند... مطالب روزنامه قانون سخت در اذهان مردم موثر واقع شد و پایه تخت استبداد ناصرالدین شاه را لرزانید...»[13]
دیگر روزنامه مهم آن دوران که به قول احمدکسروی «بارها پیشنهاد قانون و حکومت مشروطه» را ارائه کرده بود، روزنامه حبلالمتین بود. این روزنامه در هندوستان و توسط سیدجمالالدین حسینی چاپ میشد و سیوهفت سال نیز انتشار آن ادامه یافت. ادبیات حبلالمتین به گونهای بود که دستگاه استبداد و شاه را مورد تحقیر قرار میداد. بسیاری از خواستههای بعدی مشروطهخواهان در جریان انقلاب مشروطه را میتوان در لابلای مطالب و مقالات این روزنامه درباره عدالتخانه، محدود نمودن دولت به مجلس و... یافت.
رسانهها و انقلاب
در میان سه رسانه تاثیرگذار انقلاب مشروطه، به طور اجمال میتوان گفت که روزنامههای در تبعید نقش اساسی را در ایجاد فکر مشروطه و دموکراسیخواهی در اذهان اندیشمندان داخلی ایفا کردند، همانگونه ملکالشعرای بهار در تحلیلی میگوید: «در آغاز مشروطه...اعیان و طبقه اول و سوم سعنی توده مردم مستبد بودند... و مشروطهخواهان که عددشان قلیل ولی بیشتر آنها از طبقه باسواد و روشنفکر بودند و میتوان آنها را طبقه دوم نامید»[14]تحلیل بهار نشان میدهد فکر مشروطه در میان طبقهای که طبعا مخاطب اصلی روزنامههای در تبعید بودند، زودتر شکل گرفته بود.
از سوی دیگر «منبر» به عنوان رسانهای عمومی و البته مذهبی، در شکلگیری جرقه اولیه انقلاب نقش بسزایی داشت و موجهای انقلاب مشروطه سوار بر آن به پیش رفت. اما به مرور با ظهور اختلافات و حاشیهنشینی علمای مشروطهخواه انقلابی و نزدیکی نسبی مشروعهخواهان و مخالفان سنتی مشروطه، تودههای مردم از فراز همان منبرها به حمایت از محافظهکاران تشویق شدند. آبراهامیان بازگشت رهبرانی چون شیخ فضلاله نوری و میرزا حسن مجتهد از مشروطه را، سبب رویگردانی سه قشر از مردم از مشروطه دانسته است: «بخش نخست، طلاب، ملاها، معلمان، وعاظ متولیان مدارس، مساجد و اوقاف که همراه شیخفضلاله در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شدند و پس از تحصن در «اجتماعهای مذهبی» مرام خود را تبلیغ کردند.[15]بخش دوم لوطیهای مذهبی بازار و در نهایت بخش سوم دیگر رهبران مذهبی هستند که در میان عموم مردم و اقشار طبقه پایین نفوذ بسیار داشتند.»
تلگراف نیز با ظهور خود در ایران سرعت را چاشنی ارتباطات کرد و به این طریق در ایجاد همدلی و کسب حمایت مشروطهخواهان شهرهای مختلف از یکدیگر و هماهنگی میان آنها، تبادل اخبار و در نهایت رساندن اعتراضات و کاستیها به گوش مرکز نقش بسزایی ایفا کرد، هرچند نسبت به دو رسانه جمعی دیگر، یعنی روزنامه و منبر، بیشتر در حاشیه به سر برد.
[1] یراوند آبراهمیان، مقالاتی در جامعه شناسی سیاسی ایران، نشر شیرازه، 1376، صفحه 116
[2] عمادالدین باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، نشر تفکر، 1373، صفحه 40
[3] اصغر فتحی، منبر به عنوان یک رسانه عمومی در اسلام، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران، 1357، صفحه 7
[4] اصغر فتحی، منبر به عنوان یک رسانه عمومی در اسلام، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران، 1357، صفحه 58
[5] عمادالدین باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، نشر تفکر، 1373، صفحه 42
[6] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 986
[7] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 990
[8] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 990
[9] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 1095
[10] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 1099
[11] علیرضا باقریدهآبادی، مطبوعات ارگان در ایران از مشروطه تا انحلال مجلس سوم، انتشارات همشهری،صفحه 68
[12] علیرضا باقریدهآبادی، مطبوعات ارگان در ایران از مشروطه تا انحلال مجلس سوم، انتشارات همشهری، صفحه 53
[13] علیرضا باقریدهآبادی، مطبوعات ارگان در ایران از مشروطه تا انحلال مجلس سوم، انتشارات همشهری، صفحه 48
[14] ملکالشعرای بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول، صفحه 2
[15] یراوند آبراهمیان، مقالاتی در جامعه شناسی سیاسی ایران، نشر شیرازه، 1376، صفحه 129-130
---
منتشرشده در ماهنامه آیین
دیگر رسانه مشروطه نیز «منبر» بود. رسانهای برای تودههای عام مردم ایران پرسابقه و پرجاذبه بود. در نهایت نیز تلگراف، به عنوان سومین رسانه، در همبستگی میان شهرها و تبادل اخبار موثر بود و همچنین در زمانی که اعلام موضع شهرهای مختلف در قبال وقایع مشروطه حائز اهمیت بود، نقش مهمی ایفا نمود. این گفتار در عین اینکه سعی داشته است چیزی را از نظر دور ندارد، تنها ناظر به آغاز انقلاب مشروطه است و تطور این رسانهها در جریان انقلاب و بهرهمندی گروههای مختلف در وقایع مشروطه ایران از این رسانهها، در آن دیده نشده و نیازمند بررسی جداگانهای است.
جرقه نخستین انقلاب
سیاست عینالدوله مبنی بر اداره کشور بدون وام خارجی و با اتکا به اخذ مالیات سبب نارضایتی بیش از پیش مردم از حکومت قاجار شد. از سوی دیگر بازرگانان از تسلط «مسیو نوز» بلژیکی بر گمرکات که شرایط نامناسبی را برای بازرگانان ایرانی فراهم ساخته بود، ناخشنود بود. در این میان عکسی از نوز منتشر شد و در میان مردم و علما دست به دست گردید. تصویر فوق، نوز را در کنار فرد دیگری نشان میداد که با عبا و عمامه در یک میهمانی بالماسکه مشغول قلیان کشیدن بود. غیرمسلمان بودن نوز و نارضایتی شدید از او، سبب شد که این عکس بهانهای برای اعتراضات گسترده شود. این اعتراضها با سفر مظفرالدین شاه به اروپا همزمان شد و معترضان به رهبری دو تاجر سرشناس بازار تهران محمداسماعیل مغازهای و حاج علی شالفروش در حرم حضرت عبدالعظیم بست نشستند و ولیعهد به آنها قول داد که با بازگشت شاه نوز برکنار شود. مطابق انتظار این وعده عملی نشد، اما «سید جمالالدین واعظ» واعظ پرشور و فصیح تهران که منبرهایش در بازار تهران هواداران بسیار داشت، در ماه رمضان آن سال در اجتماع بازاریان سخنرانی مهمی انجام داد؛ موضوع سخنرانی وی به انتقاد از بانک استقراضی روس اختصاص داشت. بانک روسی قصد داشت مدرسهای مذهبی و گورستانی نزدیک آن را برای گسترش ساختمان بانک خریداری کند. واعظ بر فراز منبر گفت که روسها علاوه بر ویرانی تجارت و داراییهای مسلمانان، قصد دارند مدارس و گورستانهای مسلمین را نیز تخریب کنند. سخنان واعظ موثر افتاد و به روایت شاهدی عینی «گروهی چند هزار نفری از تودههای خشمگین پیش از پایان خطابه بانک را ویران کردند»[1]
داستان فلک کردن دو تن از تجار سرشناس تهران، به بهانه گرانی قند، نیز سبب شد بار دیگر قدرت «منبر» به عنوان رسانهای فراگیر و قابل اعتماد برجسته شود. محمدعلی جمالزاده، نویسنده معاصر و فرزند شیخ جمال واعظ، درباره روز فلک کردن این دو تاجر تهرانی و برخورد مردم تهران با پدرش اینگونه میگوید: «... چوب زدن این سید اسباب شد بازاریها بازار را بستند و رفتند خانه آسید عبداله بهبهانی و سید محمد طباطبایی در محله سنگلج، که اینها دو نفر از علمای بزرگ ایران بودند. اینها را آوردند تو مسجد شاه. جمعیت آمدند پدر مرا هم از خانه کشیدند بیرون، بردند در همان مسجد ... من هم عقب پدرم رفته بودم مسجد. دو تا سیدین، سیدین که هر دو از پیشوایان مشروطه شدند،ان بالا نشسته بودند. مسجد هم پر بود از جمعیت. یک منبر هم در وسط مسجد گذاشته بودند پدر من را گفتند برود وعظ بکند. امام جمعه که داماد مظفرالدین شاه بود آمد پایین منبر پدرم نشست»[2]
رسانه اول: منبر، رسانه عمومی اسلام
مسجد در اسلام همواره جایگاه اجتماعی فراتر از عبادتگاه را داشته است. مسجد در زمان هجرت پیامبر به مدینه مکانی برای اداره امور مسلمین از سوی پیامبر بود و در زمان خلفای راشدین نیز مسجد مکانهای بسیاری را شامل بود از جمله اردوگاههای نظامی که سربازان مسلمان در ماموریتهای متعددشان ساخته بودند.[3] مسجد در اسلام همواره نقشی دوگانه را بازی کرده است، هم کانون سیاست و هم کانون مذهب و البته در دوره عباسیان که خطیبان مستقل ظهور کردند نقشی غیرحکومتیتر نیز یافت. اصغر فتحی، از محققان برجسته ارتباط جمعی در کتابی با عنوان «منبر یک رسانه عمومی در اسلام» با بررسی ویژگیهای منبر آن را یک رسانه عمومی خوانده است. به عقیده فتحی منبر در جامعه اسلامی همواره به مثابه یک نظام تشکیلات یافته ارتباطی عمل کرده است. وقتی با این نگاه ارتباطی به منبر به بررسی دوره مشروطه و برخی رویدادهای دوره قاجار پرداخته شود، کارکردهای آن به عنوان یک رسانه فراگیر و مورد توجه عموم برجسته میشود. از آنجایی که منبر رسانهای همواره در خدمت دین و بزرگان دینی بوده است، نخستین حضور جدی آن در دوره قاجار را میتوان به فتوای سراسری میرزای شیرازی در تحریم تنباکو دانست که به سرعت بر سر منبرها، دهان به دهان چرخید و یک اجماع همهگیر را علیه حاکمان وقت سامان داد. رویدادهای آغازین انقلاب مشروطه ایران نیز بیش از هر رسانه دیگر مدیون کارکرد منبر است. در تبریز، به عنوان پایتخت انقلاب مشروطه نیز منبرها بسیار به کار انقلابیون آمدند. در طول محاصره این شهر از سوی مخالفان مشروطه واعظان شهر بسیار در تشویق مردم به مقاومت و مسلح شدن تاثیرگذار بودند. آنها مردم را از اخبار تهران مطلع میساختند، وقایع را تفسیر میکردند و در زمان لازم به مردم آرامش میدادند.[4]
اهمیت منبر در جریان آغاز حرکت مشروطهخواهی مورد توجه محمدعلیشاه نیز قرار گرفت. او به هر حال شاهی بود که مهمترین گامها را در برابر مشروطه برداشت و برای رسیدن به مقصود خود از راه ممکن سعی در انحراف مشروطه داشت. جمالزاده در نقل خاطرهای دیگر از پدرش از ملاقات نافرجام شیخ جمال واعظ با شاه تازه خبر میدهد. جمالزاده همراه پدر و به دعوت شاه به کاخ نیاوران میرود، ظاهرا در این دیدار شاه از واعظ توانمند تهرانی درخواستهایی داشته که به مذاق جمال واعظ خوش نمیآید و او با «حالت افروخته» نزد پسر میآید و میگوید برویم. بازگشت از کاخ نیاوران برای این پدر و پسر با اتفاقی بد نیز همراه میشود: «سوار همان کالسکه سلطنتی شدیم که برگردیم. تو آن تاریکی، به تهران. این کالسکه برگشت[واژگون شد]. لابد به امر محمدعلیشاه. من افتادم دور. پدرم پایش رفت زیر چرخ کالسکه، تا آخر عمر پایش شکسته بود.»[5]
رسانه دوم: تلگراف، از حرف مفت تا پیام مشروطه
نخستین خط تلگراف ایران در سال 1236 شمسی میان مدرسه دارالفنون و کاخ گلستان برقرار شد. یک سال بعد خط تلگراف میان تهران تا زنجان و سپس تبریز ایجاد شد و پایتخت به تبریز، شهر محل سکونت ولیعهد متصل شد. پدیده تلگراف در ابتدا مورد پذیرش مردم قرار نمیگرفت زیرا اساسا باور اینکه پیام از طریق سیم منتقل شود برای مردم دشوار بود و حتی برخی معتقد بودند ارواح و شیاطین در انتقال این پیامها دخالت دارند.[6] به هر حال دولت برای تشویق مردم و استفاده از این ابزار جدید وزیر تلگراف وقت علیقلیخان مخبرالدوله برای چند روز برقراری ارتباط با شهرهای دیگر را رایگان اعلام کرد تا به این بهانه مردم به استفاده از تلگراف ترغیب شوند. در آن زمان شهرهای مهم ایران در مسیر تلگراف قرار داشتند. این حربه علیقلیخان موثر افتاد و پس از استقبال مردم، یک روز بر در تلگرافخانه نوشتهای نصب شد: «از امروز به بعد حرف مفت قبول نمیشود»
در دوره قاجار، یکی از شیوه های دادخواهی و ارسال پیام به منابع قدرت، تحصن در تلگرافخانه و ارسال تلگراف به مقامها بود. یکی از وابستگان نظامی روسیه در ایران در خاطرات خود مینویسد: پس از آنکه در اصفهان نرخ مس به میزان فراوانی تنزل کرد، یک قران معادل 80 شاهی[به جای 20 شاهی] معامله شد، معاملات راکد شد، دکانها را بستند و تجار برای اعتراض، از ترس سلطان، زنان خود را وادار کردند که علیه دولت تظاهر کنند. زنان به تلگرافخانه انگلیس هجوم آوردند[موضوع به اطلاع شاه رسانده شد] شاه نیز تلگرافی به اصفهان فرستاد که یک قران 40 شاهی حساب شود.[7] خفیهنویس انگلیس در شیراز نیز در گزارش سال 1269 شمسی، به یک مورد بستنشینی اشاره کرده و نوشته است: «دیگر آنکه تجار که از بابت حقالارض گمرک تلگرافی شکایت از جناب نظامالسلطنه کرده بودند، سه روز در تلگرافخانه بست نشستند تا جواب تلگراف از جناب امینالسلطان بر وفق ایشان آمد که از قرار سابق با آنها رفتار شود.»[8]
با وجود عدم پذیرش اولیه، این گزارشها به خوبی نشان میدهد استفاده از تلگراف برای ارتباط گرفتن با مرکز و رساندن صدای مردم به مسئولین حکومتی وقت تا چه حد اهمیت داشته است. این اهمیت با شکلگیری مجلس مشروطه جلوه جدیدی به خود گرفت و نقش انتقال حمایت شهرهای دیگر از رویداد یک شهر را نیز بر عهده گرفت. این اهمیت تا بدانجا رسید که در ماجرای به توپ بستن مجلس توسط محمدعلیشاه در خرداد 1287 «ماموران ابتدا تلگرافخانههای پایتخت را تصرف کردند تا ارتباط مجلسیان با شهرستانها برقرار نشود». محمدعلیشاه در 24 آذر 1286 شمسی که کودتای اول خود را انجام داد، اهمیت تلگراف را درک کرد. در آن روز شاه جمعی از اوباش تهران را با پول اجیر کرده، به میدان توپخانه فرستاد. برخی محلات تهران غارت شد و به قزاقان و گاردهای نظامی دستور حمله به مجلس داده شد؛ اما حدود دو هزار نفر از مشروطهخواهان به سرعت مسلح شدند و مجلس را محاصره کردند. از آن سو وقتی خبر به ولایات رسید، موج تلگرافهای تهدیدآمیز به سوی تهران مخابره شد. شاه ترسید و فرمانی را مهر کرد و با تجدید سوگند به مجلس فرستاد.[9]
اوژن اوبن-سیاح فرانسوی- با اشاره به اهمیت سنت بستنشینی به خصوص در تلگرافخانه مینویسد: «مشروطه سلطنتی ایران، پیوند و ارتباط کنونی خود با شهرهای خود را مدیون خطوط تلگراف انگلیسی است. مردم عادت کردهاند در موارد لازم، دفتر تلگرافخانه را به اشغال خود در آورند و طبق سنت رایج، از این بست تسخیرناپذیر با شاه ارتباط مستقیم برقرار کنند.» اهمیت تلگرافخانه در ایران به حدی میرسد که این سیّاح فرانسوی درباره سفر خود به کاشان مینویسد: «هنگام مسافرت ما به کاشان، شهر حاکم نداشت، و به علت نبود مالک عمده، امور حکومت را به رئیس تلگرافخانه که یکی از افراد خاندان شیبانی بود و میرزا احمدخان نامیده میشد، سپرده بودند. او از ما پذیرایی کرد. کارکنان اداره پست و تلگراف ، نخبهترین کارمندان دولتی ایران را تشکیل میدهند. در موقع لزوم، مطابق سنت رایج، نایبالحکومه از میان آنان انتخاب میشود»[10]
مارشال مکلوهان اندیشمند ارتباطی در کتاب «برای درک رسانهها» درباره اثر روانی تلگراف میگوید که نکته مهم در مساله تلگراف جنبه آنی، فوری و پیدرپی آمدن یک کل در فرم تلگراف است و تلگراف دروازههای عصر تشویش عمیق و همیشگی را بر ما گشود. ورود تلگراف به ایران توسط انگلیسیها نیز نخست به دلیل نیاز به سرعت بیشتر در انتقال اخبار مستعمرات آسیایی به مرکز بود و مشروطهخواهان نیز از این امتیاز سرعت برای افزایش همگرایی و همدلی میان شهرهای انقلاب مشروطه بهره بردند. در ابتدای حرکت مجلس مشروطه، مخاطب بسیاری از تلگرافها مجلس و محتوای آن شکایت از عملکرد عوامل حکومت بود. به هر حال برخی مورخین انقلاب مشروطه را انقلاب تلگراف نامیدهاند. انقلابی که بسیاری از رویدادهای آن در نبود تلگراف شکل متفاوتی به خود میگرفت.
رسانه سوم: چاپ و فکر مشروطه
روزنامههای انقلاب مشروطه حدود یک سال پس از تولد مشروطه پدیدار شدند و بدین ترتیب جنبش مشروطه برای روزنامهنگاران شروع دورهای بینظیری از آزادی قلم را رقم زد. این موضوع را میتوان ناشی از زوال وزارت انطباعات به عنوان کارگزار سانسور و اختناق مطبوعاتی و موج فراگیر مشروطه خواهی در کشور دانست.[11]در میان انبوه این نشریات میتوان به چهار روزنامه رادیکال تهرانی یعنی حبلالمتین، صوراسرافیل، روحالقدس و مساوات و همچنین روزنامه مجاهد در تبریز، جهاداکبر در اصفهان، خیرکلام در رشت و مظفری در بوشهر اشاره کرد که شاخصهای مطبوعات مترقی مشروطهخواه به شمار میرفتند.
بدین ترتیب در جرقه نخستین انقلاب مشروطه و خیزش مردم مطبوعات اثر مستقیم نداشتند و اما بدون تردید باید به نقش این رسانه در وارد شدن فکر مشروطه و قانونگرایی در میان اندیشمندان ایرانی و همچنین نقش شبنامهها در آگاهیدهی عمومی اشاره کرد. بدین ترتیب به دلیل جو نامناسب داخلی برای انتشار نشریات آزاد نخستینهای مطبوعات آزادیخواه ایرانی به روزنامههای خارج از کشور باز میگردد که در اروپا یا هندوستان منتشر میشدند و در داخل کشور به صورت زیر زمینی منتشر میشدند. در داخل نیز در مواقع بحران شبنامهها توزیع میشدند. نخستین نمونه توزیع این شبنامهها که در دوره مبارزات مشروطهخواهان برجسته شد، به دوره نهضت تنباکو باز میگردد که برای اولین بار در آذربایجان روزنامههای مخفی یا شبنامهها منتشر شدند و مردم را به شورش و انقلاب دعوت کردند.[12] محتوای این شبنامهها بیشتر کپی روزنامههای خارجنشین فارسی بود و توسط آزادیخواهان داخل ایران منتشر میشدند.
نخستین نمونه مطبوعات فارسی زبان خارج از کشور روزنامه «اختر» بود. اختر آغازگر روزنامهنگاری سیاسی و مردمی در ایران بود و حلقهای از ایرانیان علاقمند را استانبول گردهم آورده بود. با استقبال از اختر در ایران و گرایش آن به آزادی و ترقی ناصرالدینشاه توزیع آن را در ایران ممنوع کرد. اختر بیست سال به صورت مرتب منتشر شد و نقش مهمی در شکلگیری پایههای فرهنگی انقلاب مشروطه داشت. دولت عثمانی در سال 1313 قمری دستور توقیف این روزنامه را صادر کرد.
سیدجمالالدین اسدآبادی نیز به انتشار روزنامه عروهالوثقی و با دیدگاه خاص خود نسبت به دنیای اسلام در سال 1301 قمری پرداخت. همچنین میرزا ملکم خان نیز روزنامه قانون را با نیت جبران خرده حسابهای شخصی با دولت ایران منتشر کرد که در چهل و دو شماره منتشر شدهاش هر بار اتفاق جدیدی را در ایران رقم میزد و بیش از هرچیز با نثر جذاب و جالب خود شناخته میشد؛ نثری ساده و بیآلایش که تا آن روز در روزنامهنگاری ایران بیسابقه بود و بعدها الگوی برخی از روزنامههای مشروطهخواه داخلی نیز شد. اعتمادالسلطنه در خاطرات روزانه خود درباره اثرگذاری روزنامه قانون میگوید این روزنامه در زمانی منتشر شد که «ادای لفظ قانون جرم شمرده میشد ... سیدجمالالدین اسدآبادی معروف را به همین جرم از ایران بیرون کردند و... منجمله او را قانون خواندند... مطالب روزنامه قانون سخت در اذهان مردم موثر واقع شد و پایه تخت استبداد ناصرالدین شاه را لرزانید...»[13]
دیگر روزنامه مهم آن دوران که به قول احمدکسروی «بارها پیشنهاد قانون و حکومت مشروطه» را ارائه کرده بود، روزنامه حبلالمتین بود. این روزنامه در هندوستان و توسط سیدجمالالدین حسینی چاپ میشد و سیوهفت سال نیز انتشار آن ادامه یافت. ادبیات حبلالمتین به گونهای بود که دستگاه استبداد و شاه را مورد تحقیر قرار میداد. بسیاری از خواستههای بعدی مشروطهخواهان در جریان انقلاب مشروطه را میتوان در لابلای مطالب و مقالات این روزنامه درباره عدالتخانه، محدود نمودن دولت به مجلس و... یافت.
رسانهها و انقلاب
در میان سه رسانه تاثیرگذار انقلاب مشروطه، به طور اجمال میتوان گفت که روزنامههای در تبعید نقش اساسی را در ایجاد فکر مشروطه و دموکراسیخواهی در اذهان اندیشمندان داخلی ایفا کردند، همانگونه ملکالشعرای بهار در تحلیلی میگوید: «در آغاز مشروطه...اعیان و طبقه اول و سوم سعنی توده مردم مستبد بودند... و مشروطهخواهان که عددشان قلیل ولی بیشتر آنها از طبقه باسواد و روشنفکر بودند و میتوان آنها را طبقه دوم نامید»[14]تحلیل بهار نشان میدهد فکر مشروطه در میان طبقهای که طبعا مخاطب اصلی روزنامههای در تبعید بودند، زودتر شکل گرفته بود.
از سوی دیگر «منبر» به عنوان رسانهای عمومی و البته مذهبی، در شکلگیری جرقه اولیه انقلاب نقش بسزایی داشت و موجهای انقلاب مشروطه سوار بر آن به پیش رفت. اما به مرور با ظهور اختلافات و حاشیهنشینی علمای مشروطهخواه انقلابی و نزدیکی نسبی مشروعهخواهان و مخالفان سنتی مشروطه، تودههای مردم از فراز همان منبرها به حمایت از محافظهکاران تشویق شدند. آبراهامیان بازگشت رهبرانی چون شیخ فضلاله نوری و میرزا حسن مجتهد از مشروطه را، سبب رویگردانی سه قشر از مردم از مشروطه دانسته است: «بخش نخست، طلاب، ملاها، معلمان، وعاظ متولیان مدارس، مساجد و اوقاف که همراه شیخفضلاله در حرم حضرت عبدالعظیم متحصن شدند و پس از تحصن در «اجتماعهای مذهبی» مرام خود را تبلیغ کردند.[15]بخش دوم لوطیهای مذهبی بازار و در نهایت بخش سوم دیگر رهبران مذهبی هستند که در میان عموم مردم و اقشار طبقه پایین نفوذ بسیار داشتند.»
تلگراف نیز با ظهور خود در ایران سرعت را چاشنی ارتباطات کرد و به این طریق در ایجاد همدلی و کسب حمایت مشروطهخواهان شهرهای مختلف از یکدیگر و هماهنگی میان آنها، تبادل اخبار و در نهایت رساندن اعتراضات و کاستیها به گوش مرکز نقش بسزایی ایفا کرد، هرچند نسبت به دو رسانه جمعی دیگر، یعنی روزنامه و منبر، بیشتر در حاشیه به سر برد.
[1] یراوند آبراهمیان، مقالاتی در جامعه شناسی سیاسی ایران، نشر شیرازه، 1376، صفحه 116
[2] عمادالدین باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، نشر تفکر، 1373، صفحه 40
[3] اصغر فتحی، منبر به عنوان یک رسانه عمومی در اسلام، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران، 1357، صفحه 7
[4] اصغر فتحی، منبر به عنوان یک رسانه عمومی در اسلام، پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران، 1357، صفحه 58
[5] عمادالدین باقی، تحریر تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی ایران، نشر تفکر، 1373، صفحه 42
[6] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 986
[7] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 990
[8] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 990
[9] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 1095
[10] مهدی محسنیان راد، ایران در چهار کهکشان ارتباطی، انتشارات سروش، 1385، جلد دوم، صفحه 1099
[11] علیرضا باقریدهآبادی، مطبوعات ارگان در ایران از مشروطه تا انحلال مجلس سوم، انتشارات همشهری،صفحه 68
[12] علیرضا باقریدهآبادی، مطبوعات ارگان در ایران از مشروطه تا انحلال مجلس سوم، انتشارات همشهری، صفحه 53
[13] علیرضا باقریدهآبادی، مطبوعات ارگان در ایران از مشروطه تا انحلال مجلس سوم، انتشارات همشهری، صفحه 48
[14] ملکالشعرای بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول، صفحه 2
[15] یراوند آبراهمیان، مقالاتی در جامعه شناسی سیاسی ایران، نشر شیرازه، 1376، صفحه 129-130
---
منتشرشده در ماهنامه آیین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر