۱۳۹۳ آبان ۲۹, پنجشنبه

درباره روزنامه نگاری اجتماعی

سالها پيش يكي از نظريهپردازان روزنامهنگاري صلح نوشت كه جنگ مانند دعواي فيلهاست، آنچه قرباني ميشود، گلها و گياهاني هستند كه زيرپاي فيلها له ميشوند. در جنگهاي بينالمللي سالهاي اخير، مردم منطقه بيش از هرچيز قرباني نزاع گروههاي افراطگرا و دولتهاي محلي هستند. كودكان و زنان و مردان كشته ميشوند، آواره ميشوند و از زندگي عادي و حقوق اوليه دور ميافتند و بسياري از حقوق و فراتر از آن، نيازهايشان خارج از دسترسشان قرار ميگيرد. 

روزنامهنگاري صلح به عنوان يك دستورالعمل اخلاقي و انساني و يك شاخه از روزنامهنگاري اجتماعي دنبال راهي براي تعادل در گزارشهاي رسانهاي است. با اين استدلال كه روزنامهنگاران تلاش كنند آتش بيار معركه نشوند و احساسات را جوري تحريك نكنند كه جنگ بر دامنهاش افزوده شود. هر روز جنگ بيشتر، به معناي ريختهشدن خونهاي بيشتر و كاسته شدن از فرصت طلايي زندگي كردن است. 


روزنامهنگاري صلح يكي از جامعهگراترين، شاخههاي روزنامهنگاري است. روزنامهنگار متعهد به جامعه و شهروندان را روزنامهنگار اجتماعي نيز مينامند. روزنامهنگاری اجتماعي به این مسئله میپردازد که روزنامهنگاران وظیفه دارند تا تعهد و مشارکت شهروندان در فرآیندهای تصميمگيري و همچنین کیفیت زندگی شهروندان را ارتقا دهند. حرف اصلی جریاني كه در دهه هشتاد ميلادي روزنامهنگاري اجتماعي و متعهد به شهروندان را راهانداخت، این بود که بگويد روزنامهنگاران باید اخبار را از منظر و نقطهنظر شهروندان عادی و نه مقامات سیاسی و مديران محلي پوشش دهند. این جریان که در حقیقت از نوعی رویگردانی از نگاه رسمی و نخبهمحور به مسئله خبر ناشی میشود، با انتقادهای گوناگونی روبهرو شد منتقدين معتقد بودند برخی اصول حرفهای روزنامهنگاری با این رویه آسیب میبیند. در حقيقت تاكيد اين روزنامهنگاري بر حذف محوريت مقامات و ستارهها از جريان خبر بود. همين امروز و در سي سالگي نهضت روزنامهنگاري اجتماعي، با دقت كه رسانهها را دنبال كنيد متوجه همين نقضان در ساختار خبرها ميشويد، خبر وقتي خبر تلقي ميشود كه يك مقام مسئول آن را اعلام كند يا از او بپرسند. هيچ صورت غيررسمياي از خبر جدي گرفته نميشود، مسالهاي كه متقابلا با انتقاد روزنامهنگري اجتماعي همراه بوده است. 


روزنامهنگاری اجتماعی، رسانههای بزرگ را ترغیب میکرد تا مردم را نیز به بازی بگیرند. این جريان بر این باور بود که مسئولیت رسانهها کمک به اتصال دوباره شهروندان به جامعه، احیای زندگی عموم و تجهیز فعالیتهای اجتماعی است. البته در میزان موفقیت روزنامهنگاری اجتماعی در جلب توجه شهروندان و روزنامهنگاران پرسشهای متعددی مطرح شده است و اعتقاد بر این است که در حال حاضر جنبش روزنامهنگاری اجتماعی تلاشهای خود را از اصلاح روزنامهنگاران، بر روی اینترنت و مشاركت بينظيري كه براي مردم فراهم ميكند، متمرکز کرده است. آموزش مردم براي استفاده از ابزارهاي آنلاين براي برقراري ارتباط و انتقال پيام و داشتن رسانههاي محلي و خاص در همين چارچوب طراحي شده است.


به صورت عمومي پنج ويژگي عملكردي براي روزنامهنگاري اجتماعي ذكر ميشود:

1- در امور عمومي جامعه، شهروندان را يك مشاركتكننده بالقوه ميبيند و نه تماشاچي يا قرباني؛

2- به گروههاي مؤثر سياسي و اجتماعي كمك ميكند تا براساس مشكلاتش كنش داشته باشند و فقط به اطلاعرساني درباره آن بسنده نميكند؛

3- تلاش ميكند تا فضاي گفتوگوهاي عمومي را ارتقاء دهد و فقط ناظر حاشيهاي آنها نيست؛ 

4- كمك ميكند تا زندگي مردم بهتر شود و 

5- درباره ارزشهاي اجتماعي (شهروندي) صادقانه صحبت ميكند


در كنار اين 5 ويژگي عملكردي، 5 اصل پايهاي را نيز براي روزنامهنگاري اجتماعي تصوير ميكنند: 

روزنامهها و روزنامهنگارها بازيگران فعال زندگي اجتماعي هستند.

روزنامهها بستري براي گفتوگو درباره مسائل اجتماعي هستند.

توجه به مشكلات، مسائل و رويدادهايي كه براي مردم مهم هستند.

توجه به افكار عمومي در فرآيند بحثها و گفتوگوهاي اعضاي اجتماع.

از روزنامهنگاري براي افزايش سرمايه اجتماعي استفاده ميكنند.


همين اصول و ويژگيها را كه كنار هم بگذاريم، بازگشت به مبحث مهم روزنامهنگاري و صلح اهميت مييابد. روزنامهنگاري صلح به عنوان يك تلاش پيشگامانه از سوي روزنامهنگاران براي كاستن از جنگ به ميدان آمده است. تلاشش مشخص كردن واقعيتهاي جنگ، زشتيهاي آن و تلاش براي توقف آن است. در روزگاري كه تك تك تلاشهاي روزنامهنگاران براي دسترسي به ميدانهاي جنگي بايد از كانال نيروهاي نظامي تائيد شود، اصرار به روزنامهنگاران براي گفتن از صلح دشوارتر ميشود. به همين دليل هم بايد بر ظرفيتهاي تازه روزنامهنگاري براي گفتن از جامعه و گفتن از صلح تاكيد كرد. اين ظرفيتها در دل پديدههاي نوظهور، مانند شبكههاي اجتماعي و رسانههاي آنلاين تعريف ميشود. وقتي خود مردم محلي ميتوانند گزارشگران تمام عيار براي حاميان صلح باشند و از واقعيتهاي پشت دوربين رسانهها بگويند، بايد به آنها اتكا و تلاش كرد از ميان دادههاي محلي، تصويري دقيق و آگاهيبخش را از ميدان جنگ تصوير كرد. 

همانگونه كه در ميدان امداد و نجات، مردم محلي نخستين حاميان آسيبديدگان هستند، در دنياي رسانهها هم، بايد دنبال گزارشهاي شهروندي باشيم. تصاويري بكر كه با هيچ هزينهاي براي رسانههاي بزرگ امكان دسترسي به آن نيست، مگر آنكه حس بشردوستي افراد عادي به آنها بگويد اگر رسانهها آشكارا از زشتي جنگ بگويند بر اتمام آن اثر دارد.

مرگ شاهدان عينی

در سال 2003 در محل استقرار نيروهاي سازمان ملل متحد در بغداد، 22 نفر از این امدادگران از جمله «سرجیو ویهرا دل ملو» فرستاده ویژه دبیر کل سازمان ملل جان خود را از دست دادند. از آن سال با تصويب مجمع عمومي سازمان ملل روز 19 اوت به عنوان روز جهاني بشردوستي نامگذاري شد؛ تلاشي حداقلي براي به يادآوردن كساني كه براي كمك به همنوعانشان جان خود را فدا كردند. امسال در مراسمي كه به عنوان يادبود اين روز برگزار شد اعلام شد كه در سال گذشته دستكم 155 امدادگر سازمان ملل در گوشه و كنار جهان جان خود را از دست دادهاند و 171 نفر هم به شدت زخمي شدهاند. به گفته سازمان ملل اين اعداد نسبت به يكسال قبل 66 درصد افزايش يافته است و در كنار روزنامهنگاراني كه در ميدانهاي جنگ هدف حمله قرار ميگيرند، بايد از نيروهاي امدادي به عنوان ديگر قربانيان جنگهاي امروزي ياد كرد. تغيير ماهيت جنگها و گسترش دامنه آنها ميان نيروهاي بينالمللي يا دولتي با گروههاي شورشي و تروريستي سبب شده است امنيت «سوم شخص»هاي حاضر در ميادين بيش از گذشته به خطر بيفتد. همانطور كه در گزارش اين شماره درباره هلال احمر افغانستان هم توضيح داده شده است، گروههاي تروريستي و شورشيان نيروهاي امدادي را بخشي از نظم موجودي ميدانند كه عليه آن شوريدهاند و به همين دليل از شليك به شاهدان عيني جنگ (روزنامهنگاران و امدادگران) و كشتن آنها ابايي ندارند.

البته مرگ شاهدان عيني ريشه امروزي ندارد. در جنگ تحميلي هشتساله شمار زيادي از امدادگران هلال احمر جمهوري اسلامي ايران، به شهادت رسيدند يا جانباز شدند. حضور امدادگران به عنوان بخشي از واقعيت جاري جنگ در تمام لحظات و دقايق آن ساري و جاري بود و همين فرصتي شد براي پرداختن به نقش رشكبرانگيز و باشكوه هلال احمريها در جريان هشت سال دفاع مقدس. در كنار آن هم به مساله مهم حمايت از امدادگران در ميدانهاي جنگ پرداختيم. تاريخ دفاع مقدس در هلال احمر زير و بم و شنيدنيهاي بسياري دارد. داستان جالب و خواندني قطار هلال احمر و خاطرات پرشور امدادگراني كه هنوز ميان هلاليها هستند مطالبي بود كه براي اين موضوع گردآوري شدند. 

روزنامهنگاران و امدادگران مطابق عرف و قوانين بينالمللي در ميان گروههاي حمايتشده جهاني براي حضور در ميدانهاي جنگ هستند، آنها شاهداني هستند كه از غصههاي جنگ براي ما روايت ميكنند، و بايد حمايت از آنها در شعار و عمل در دستور كار قرار ما گيرد؛ به خصوص اينكه ايران هميشه در ميان قربانيان ترور جاي داشته است. شهادت محمود صارمي خبرنگار خبرگزاري جمهوري اسلامي ايران به دست طالبان افغانستان، ربايش و اسارت امدادگران هلال احمر در ليبي دو نمونه ساده از رويارويي با گروههاي شورشي است، به اينها صدها شهيد امدادگر را نيز بايد اضافه كرد. گراميباد ياد و خاطره شهداي امدادگر و روزنامهنگار.


یادداشت در ماهنامه ماهنو شماره ۴۶