۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه

دیدار در پاریس


در نمایشگاه امسال به جز دو جلد کتابِ پرزحمتِ «تاریخ شفاهی آموزش عالی ایران به روایت مصطفی معین» که بعد از هفت سال تلاش در سال‌های ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ منتشر شدند(و البته جلد سومی هم دارد)، یک کار دیگر هم در حوزه تاریخ شفاهی دارم. یک کتاب جیبی و جمع و جور که تنظیم مصاحبه‌هایی است که همکارانم در واحد تاریخ شفاهی مؤسسه امام موسی صدر با مرحوم دکتر حسن حبیبی و همسرش خانم شفیقه رهیده درباره امام موسی صدر، شهید چمران و مرحوم دکتر شریعتی انجام داده‌اند.
حبیبی با وجود مشارکت نسبتا پررنگ در فرآیند انقلاب اسلامی و دوران طولانی مسؤولیت در جمهوری اسلامی تقریبا هیچ ردی در تاریخ معاصر ایران از خودش برجای نگذشته است. در مقدمه این کتاب هم اشاره کرده‌ام که مؤکدا می‌گوید اهل خاطره گفتن و تاریخ نوشتن نیست و دلایل خودش را هم دارد. به همین دلیل و از همین منظر، این کتاب یک استثناست که او خاطراتی دسته اول و کمتر شنیده‌ شده را بازگو می‌کند.
به سبب اهمیت تاریخی روایت‌های او و فوتش پیش از برگزاری دومین جلسه، نشستی تکمیلی با همسرش، شفیقه رهیده، برگزار شده است. رهیده هم به سبب حضور دائمی در کنار حبیبی و فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی‌ مستقلی که داشته است، از منظری تازه و متفاوت به رویدادها پرداخته است. به نظرم برای محققان تاریخ معاصر ایران، این کتاب کوچک، حرف‌هایی خواندنی دارد...

۱۳۹۴ مهر ۷, سه‌شنبه

تبعات «فوروارد کردن» در بحران‌‌ها

فاجعه غم‌انگیز منا از منظر رسانه‌ای یک اهمیت ویژه داشت، اینکه در دوران گسترش بی‌نظیر اپلیکیشن‌‌های اجتماعی و پیشتاز همه آنها «تلگرام» روی داد و کاربران ایرانی پا به پای اعلام اخبار و تصاویر جدید از آن، در تلگرام فعال بودند و اظهارنظر و جست‌وجوی اخبار جدید و بحث درباره ریشه‌های رویداد، در همان ساعت‌هایی که هنوز دلایل احتمالی آن هم روشن نشده بود، در جریان بود. همچنین عطش دریافت اخبار جدید کاربران هر خبری را بدون توجه به ابعاد انتشار آن و میزان درستی یا نادرستی‌اش بازنشر می‌دادند. نام چهره‌های مشهور به عنوان قربانیان حادثه وبدون توجه به اثر آن بر خانواده آنها بازنشر می‌شد و یا خبر می‌آمد که این فاجعه اقدامی تروریستی یا به دستور مستقیم شاه عربستان بوده است و او از پنجره‌ای مشرف بر رویداد مشغول نظاره بوده است. برخی دیگر هم پا را فراتر گذاشته و مثلا جمله‌ای از بیانات امام(ره) را بازنشر می‌دادند که گویای این بود ایشان در مقطعی مردم را دعوت به نرفتن به حج و ترک واجب کرده‌ است که مطالعه پس و پیش جملاتی که نقل می‌شد، این ادعا را هم نقض می‌کرد.   
برای ما روزنامه‌نگاران مقررات و اصول کار حرفه‌ای زیادی پیش‌بینی شده است که براساس آن مجبور هستیم به هر خبری که به گوشمان می‌رسد شک کنیم، درباره‌اش تحقیق کنیم و تا از صحت و درستی مطمئن نشده‌ایم آن را برای مخاطبانمان بازگو نکنیم، مخصوصا که بحرانی مانند فاجعه پریروز منا پیش آمده باشد، ولی در این ساختارهای جدید آنقدر گردش اطلاعات و اخبارِ آمیخته در راست و دروغ زیاد است که حتی فرصت دسته‌بندی و بررسی آنها هم به سختی به دست می‌آید. به همین دلیل اگر شهروندان، که این روزها چه بخواهیم و چه نخواهیم شریک کاری ما روزنامه‌نگاران در عرصه خبر هستند، با رویکرد سواد رسانه‌ای انتقادی با این اخبار و تصاویر روبرو نشوند و مخصوصا در بحران‌ها قبل از بازنشر هر خبری درباره تبعات «فوروارد» کردن آن تأمل نکنند، کار هم برای آنها و هم برای روزنامه‌نگاران دشوارتر می‌شود و به سختی می‌توان به یک چارچوب قابل قبول برای پالایش اخبار در شرایط پیچیده و سخت رسید.  


منتشرشده در روزنامه همشهری/ 5 شهریور 1394

۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

مکتب اسلام اجتماعی / مروری بر گفتمان تبلیغی امام موسی صدر



شهریورماه امسال 37 سال از ربودن امام موسی صدر می‌گذرد. تجربه درخشان حضور و مدیریت جماعت مسلمانان شیعه لبنانی توسط او، اگر چه در قیاس با زمان طولانی ناپدیدیِ اجباری او کوتاه و گذرا بود، اما به لحاظ ایجاد یک بستر تجربی و عملی برای رشد و توسعه جماعتی شیعیان لبنان، حضوری موثر و قابل توجه است. او به عنوان یک روحانی شیعی و با هدف سرپرستی شیعیان لبنان به این سرزمین سفر کرد، تا چندسال قبل از ورود او به لبنان «در بیروت همه روزنامه فروش‌ها، واکسی‌ها، حمال‌ها، ماموران آسانسور و گارسون‌ها» شیعه بودند. این تصویر را موسی صدر از هنگام ورودش به بیروت تصویر کرده است. واقعیت ذهنی و تجربه زیسته امام موسی صدر تا آن روز چنین تصویری از دین را برنمی‌تابید و موعظه از فراز منبر، در عین بی‌خبری از وضع اجتماعی و اقتصادی جامعه پایین منبر را منطقی نمی‌دانست، برای همین در یکی از سخنرانی‌هایش در همان دوران می‌گوید که: «دعوت اگر صحیح و توأم با عمل نباشد و وضع اجتماعی دعوت کننده یا هم مذهبان او بد باشد، کم اثر خواهد بود. اصولا یکی از بزرگترین دلیل‌ها برای بطلان ادعای دعوت کننده، همان وضع اجتماعی اوست. آخر چطور ممکن است که مردم،‌ ادعای مسلمانی را که اسلام را ضامن سعادت دنیا و آخرت می‌داند باور کنند در حالی که فقر و جهل و مرض و کثافت آنها را فراگرفته است و اخلاق تجار و روش جوانان و رفتار سیاست‌مداران همه فاسد و منحرف است؟ این خود سند بی‌اعتباری مدعای هر دعوت‌کننده‌ای است».

براساس چنین باوری گام اول در اصلاح وضعیت شیعیان لبنان به تأسیس جمعیت خیریه احسان و نیکوکاری منجر می‌شود. هدف اول هم محو تکدی‌گری به صورت عام و میان شیعیان به صورت خاص است. کمک‌های خرد و اندک روی هم جمع می‌شوند و برای اشتغال و کمک به متکدیان تدبیر اندیشیده می‌شود. دیگرخواهی و مبسوط اندیشی جمعیت در جامعه چندفرهنگی لبنان هم موثر واقع می‌شود و شماری از مسیحیان هم به میان حامیان مالی جمعیت اضافه می‌شوند، فعالیت‌های حمایتی‌اش گسترده می‌شود و مجموعه عملکرد این جمعیت به ارتقای تصویر اجتماعی و اقتصادی شیعیان در جامعه لبنان کمک می‌کند. در گام بعد برای مشارکت اجتماعی زنان مسلمان فکری می‌شود. باید شرایطی فراهم شود که فضای اجتماعی باعث محدودیت فعالیت‌های زنان مسلمان و مومن نشود و به همین دلیل به مرور درهای جمعیت احسان و نیکوکاری به روی زنان نیز گشوده می‌شود. سرمایه اجتماعی جمعیت و اندیشه پویا و جامعه‌محور موسی صدر سبب می‌شود تا شرایط حضور برابر برای همه زنان با باورها و پوشش‌های مختلف در فعالیت‌های اجتماعی شیعیان فراهم شود، نگاهی که تا کنون نیز در مجموعه موسسات صدر در لبنان حفظ شده است. امام موسی صدر در گام سوم به اصلاح و بهینه‌سازی مراسم مناسبتی مذهبی می‌پردازد و با زمان‌مند کردن و متنوع ساختن برنامه‌های این نشست‌ها جوانان را باردیگر پای بساط مجالس مذهبی می‌آورد. همچنین با همراهی شهید چمران و راه‌اندازی مدرسه صنعتی «جبل عامل» مهارت‌آموزی و توانمندسازی جوانان در دستور کار قرار می‌گیرد. در کنار این، راه اندازی مدرسه پرستاری برای دختران و ساماندهی شمار زیادی فعالیت‌های آموزشی، دینی و تفریحی برای جوانان در کنار توانمندسازی اقتصادی و اجتماعی شیعیان سبب می‌شود تا به مرور با ارتقای سطح زندگی، بهبود وضعیت اجتماعی و در نهایت افزایش آگاهی، شأن اجتماعی و مطالبه‌گری سیاسی جامعه شیعیان لبنان ارتقاء یابد، میراثی که تا کنون نیز باقی مانده است. مجموعه این فعالیت‌ها تبلور نگاه اجتماعی موسی صدر به تبلیغ دین است، جایی که خودش درباره این روند می‌گوید: «دایره دعوت و تبلیغ خود را به مومنان و اهل مسجد محدود نخواهم کرد. بلکه فراتر از مسجد در باشگاه‌ها، مدارس و دانشگاه‌ها نیز به سخنرانی می-پردازم. می‌کوشم تا اعتماد جوانان را نسبت به توانمندی و صلاحیت دین در انطباق و همگامی با زندگی جدیدشان هر قدر هم که پیشرفت و تحول یافته باشد، به دست آورم.»

با چنین باوری گفت‌وگو به عنوان یک هدف و به عنوان یک روش برای رسیدن به جامعه آرمانی در دستور کار امام موسی صدر قرار گرفت. او نه تنها باب گفت‌وگو با جوانان و زنان را گشود و شرایط را برای رشد و تعالی آنها از مسیر گفت‌وگو هموار ساخت،‌ بلکه از آن هم فراتر رفت و گفت‌وگو با «دیگران» را نیز در دستور کار قرار داد. رابطه خوب او با سران اهل سنت و مسیحیان لبنان به جایی رسید که در رویدادی نادر در موعظه روز عید مسیحیان در کلیسای کبوشین در محراب کلیسا ایستاد برای مسیحیان سخن گفت: «اینک خود را کنار شما می‌یابم، هم اندرزگو و هم اندرزپذیر. با زبان خود سخن می‌گویم و با قلب خود می‌شنوم». مجموعه فعالیت‌های امام موسی صدر در لبنان در دو شاخه اصلی حرکت محرومین (فعالیت‌های اجتماعی و توانمندسازی) و جنبش امل (سرواژه: افواج مقاومت لبنان و اولین طلیعه مقاومت لبنانی برابر رژیم اشغالگر اسراییل) استوار و پایدار ماند و نهادهای اجتماعی و خدمت عمومی در حوزه مسایل اجتماعی و همچنین حرکت‌های بعدی مقاومت لبنانی از دل همین تلاش‌ها پدیدار شدند. نگاه تبلیغی امام موسی صدر به عنوان یک روحانی صاحب مکتب شیعه، آموزنده است و می‌توان جریان‌ساز باشد: اسلام اجتماعی و مردم‌گرا که در آن ترویج دینداری، ترویج زندگی اجتماعیِ مبتنی بر گفت‌وگو، تشریک مساعی و زیست بهتر است.