۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

جامعه اطلاعاتی، معرفتی و شبکه‌ای

فزایش دسترسی به فضاهای جدید، اندیشمندان ارتباطی را متوجه تغییراتی ساخت که در مناسبات جهانی روی داده است. تحلیل های مختلفی منتشر شد و گذاری که به دنبال این تحول فناورانه ایجاد شده است با عناوین مختلفی مانند «جامعه اطلاعاتی» یا «جامعه های معرفتی» و از منظری دیگر با عنوان «جامعه شبکه ای» از دوره های پیش از خود متمایز می شود.

جامعه اطلاعاتی پیش از همه در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در مقاله های فریتز مالکوپ و دانیل بل مطرح شد. آنها برای جامعه اطلاعاتی ویژگی های مختلفی را مطرح کردند: نخست اینکه کارگران صنعتی سابق به کارگران اطلاعاتی تبدیل شده اند و طبقه معرفتی جدیدی را تشکیل داده اند. دوم اینکه در کنار تکنولوژی صنعتی یک تکنولوژی فکری به وجود آمده است. سوم اینکه اطلاعات بسته بندی شده عنصر اصلی کالاها و فرآورده های مورد استفاده در صنعت و زندگی خانگی را تشکیل می دهند. البته به عقیده دکتر معتمدنژاد این نگرش ها با توجه به زمان طرح شدن به شایستگی به اهمیت نقش اجتماعی تکنولوژی های نوین اطلاعات و ارتباطات نپرداخته اند. تنها دانیل بل که در سال ۱۹۷۳ کتاب جامعه پساصنعتی آینده را نوشت، به انگاره های در حال تغییر روابط اجتماعی جامعه نوین پرداخته است.

البته درباره جامعه اطلاعاتی و مهمترین نمود بین المللی آن یعنی اجلاس سران درباره جامعه اطلاعاتی که در دو نوبت در سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۵ در سوییس و تونس برگزار شد، نیز مانند هر جریان فناورانه دیگری، دو دسته نظریات خوش بینانه و بدبینانه وجود دارد. نظریه های خوش بینانه این مفهوم را مثبت می بینند و نتایج اجتماعی و مهم و برجسته آن را در دو چیز می دانند؛ یکی اینکه موجب دگرگونی کیفی شده است؛ یعنی ساختار اجتماعی و اقتصادی جامعه اطلاعاتی به سبب تغییرات مهمی که در طرز اشتغال افراد و معنای اجتماعی عوامل تولیدی (جانشینی عامل معرفت به جای عامل سرمایه) ایجاد می شوند، دگرگونی های مهمی ایجاد می کند که به عقیده اندیشمندان خوش بین این دگرگونی ساختاری، تغییرات عمده ای نیز در فرآیندهای تصمیم گیری و از جمله کنترل فرآیند سیاسی و چگونگی اعمال قدرت سیاسی پدید می آورد. دومین نتیجه مورد اشاره این اندیشمندان به پاسخ های اجتماعی بازمی گردد. زیرا در این شرایط جدید است که جامعه ترغیب و تشویق می شود تا از فرصت های نوینی که بر شیوه های زندگی و کیفیت زندگی تاثیرات وسیعی می گذارند، استقبال کند.

همان اندازه که مفهوم جامعه اطلاعاتی در فضاهای رسانه ای مطرح شد و مورد توجه نهادهای بین المللی قرار گرفت و اجلاسیه های بزرگ در حد سران کشورها برای آن در نظر گرفته شد، به همان اندازه هم منتقدان مختلفی در محافل دانشگاهی و انتقادی یافت. منتقدان «جامعه اطلاعاتی» طیف متنوعی دارند.

فرانک وبستر در کتاب «نظریه های جامعه اطلاعاتی» شماری از نگاه ها به جامعه اطلاعاتی را کنار هم گذاشته است. مثلا با مروری به کتاب دولت- ملت و خشونت که گیدنز در سال ۱۹۸۵ نوشته است می گوید که گیدنز با اشاره به رشد نقش اطلاعات در جامعه و گسترش نقش دولت ها در جامعه ای که بیش از هر زمان دیگری سازمان یافته است، معتقد است آنچه با آن سروکار داریم بیشتر «جامعه نظارتی» است تا جامعه اطلاعاتی و این نظارت یکی از ملزومات دولت برای به رسمیت شناختن حقوق شهروندان است.

وبستر البته یادآوری هم می کند که یک جامعه نظارتی گرایش زیادی دارد تا به جامعه ای انتظامی تبدیل شود. منتقد دیگر جامعه اطلاعاتی هربرت شیلر است. او سه موضوع را درباره جامعه اطلاعاتی محور نقدهایش قرار می دهد. نخست اینکه می گوید شکل گیری جامعه اطلاعاتی با توجه به معیارهای تجاری بوده است. دوم اینکه او می گوید انقلاب اطلاعاتی ای که از آن سخن گفته می شود، بسیار به این مسئله وابسته است که فرد در چه طبقه ای قرار دارد. به عقیده او اینکه چه کسی، چه اطلاعاتی را به دست می آورد و چه نوع اطلاعاتی را به دست می آورد بر اینکه نسبت او با تحولات اخیر چگونه است اثر می گذارد. و سوم اینکه جامعه پذیرای تغییرات گسترده در زمینه های اطلاعات و ارتباطات، جامعه ای است که دارای نظام سرمایه داری شرکتی است.

او سرمایه داری شرکتی را حاکمیت سرمایه داری معاصر از طریق نهادهای شرکتی می داند. نظریه پردازان بعد از شیلر بسیاری از نظریات او و شیوه نگاهش را نقد کرده اند. مثلا پست مدرن ها این را که بگوییم مردم کاملا تحت تاثیر تبلیغات قرار می گیرند، رد می کنند و مردم را به اندازه کافی باهوش می دانند که انتخاب گرانی خوب باشند. همچنین برون داد نشست های سران درباره جامعه اطلاعاتی تاکید بسیاری بر روی رفع شکاف دیجیتالی داشتند و مسئله مهم رفع فاصله فقرای اطلاعاتی با افراد غنی از اطلاعات از دغدغه های این سندهای مهم بین المللی بوده است. زیرا این شکاف شرایط پر از تضادی را برای افرادی که نیازمندترین مردم هستند، مانند محرومان، روستاییان و بی سوادان که به ابزاری که آنها را بر فراز جامعه اطلاعاتی به پرواز جامعه اطلاعاتی به پرواز درآورند دسترسی ندارند، به وجود آورده است.

مانوئل کاستلز نیز در سه گانه عصر اطلاعات نگاهی منطقی به جامعه اطلاعاتی دارد. کاستلز می گوید: «در حالی که تجدید ساختار سرمایه داری و گسترش اطلاعات گرایی در مقیاس جهانی فرآیندهایی جدایی ناپذیربودند، جوامع مختلف بر اساس ویژگی تاریخ، فرهنگ و نهادهای خود نسبت به این فرآیند کنش ها-واکنش های متفاوتی داشتند. بنابراین به نظر می رسد نام بردن از یک جامعه اطلاعاتی (یا جامعه متکی به اطلاعات) که تلویحاً به معنی همگونی جهانی شکل های اجتماعی همه بخش های نظام نوین است چندان مناسب نباشد. مسلما چنین ادعایی از نظر تجربی و نظری قابل دفاع نیست.

با وجود این، همانگونه که جامعه شناسانی همچون ریمون آرون از وجود جامعه صنعتی که وجه بارز آن ویژگی های بنیادین و مشترک نظام های اجتماعی-فنی است سخن می گویند، ما نیز می توانیم از جامعه اطلاعاتی (متکی به اطلاعات) سخن بگوییم. ولی این امر به دو شرط نیازمند است: از طرفی جوامع اطلاعاتی در شکل کنونی خود، سرمایه داری هستند (بر خلاف جوامع صنعتی که برخی از آنها دولت سالار هستند): از طرف دیگ، باید بر تنوع فرهنگی و نهادی جوامع متکی به اطلاعات تاکید کنیم.

در بعد اجرایی نیز به اجلاس سران برای جامعه اطلاعاتی انتقادهایی در جهان وارد شد، در ایران دکتر سیاوش شهشهانی معتقد است که مجرای ورود به مباحث مربوط به جامعه اطلاعاتی یعنی اجلاس سران درباره جامعه اطلاعاتی مجرایی فرادستانه است و در حقیقت «یازده خط عملی» که برآیند دو اجلاس سران بوده است به دلیل اینکه توسط دولت ها و بدون دخالت موثر نهادهای خصوصی و جامعه مدنی تصویب شده است، برنامه ای اجرایی نیست و نباید به آن دل بست.

البته از سوی دیگر انتقادهایی هم به واژه جامعه اطلاعاتی و آنچه این واژه بر آن دلالت می کند مطرح شده است. پیشروی این انتقادها نیز یونسکو است. نهادی که به لحاظ ساختاری بیشترین رقابت را با اتحادیه بین المللی ارتباطات راه دور، به عنوان متولی اصلی اجلاس سران، دارد. نقد یونسکو از منظری متفاوتی است. فیلیپ کئو، منتقد انتقادی فرانسوی و مدیر پیشین بخش جامعه اطلاعاتی یونسکو به جای واژه جامعه اطلاعاتی واژه «جامعه های معرفتی» را پیشنهاد می کند. او در دفاع از این پیشنهاد می گوید: «جامعه به اصطلاح اطلاعاتی»، بر تکنولوژی های اطلاعات و مبادله کالاهای اطلاعاتی در سطح سراسر جهان استوار است.

بر خلاف آن، «جامعه های معرفتی» تکنولوژی محور نیستند، بلکه اندیشه محورند. این جوامع فراگیری جهانی ندارند و بیشتر بر ویژگی های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی متفاوتی، که «نظام های معرفتی» خاص را شکل دهی می کنند، مبتنی هستند. یک نظام معرفتی، نقش فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی و اطلاعات و معرفت ها را در یک جامعه معین، مشخص می سازد. به عنوان مثال، نظام معرفتی جامعه اطلاعاتی جهانی، شدیدا به تجاری سازی اطلاعات و توسعه مالکیت معنوی وابسته است، که در نقطه مقابل نظام معرفتی دانشگاه های اروپایی در قرن نوزدهم قرار می گیرد. براساس این نظام، معرفت در مالکیت عمومی بود و پژوهش دانشگاهی می توانست آن را آزادانه به جریان بیندازد و برای آنکه این گونه پژوهش ها، موثر و سودمند واقع شود، باید غیرانتفاعی می بود».

جامعه اطلاعاتی جهانی، به ایجاد یک بازار واحد سراسر زمینی مبادلات و اقدامات سازماندهی شده گرایش دارد. درحالی که جامعه های معرفتی، زمینه های بسیار متفاوتی را که به خصایص فرهنگی مربوطند، و عناصر کلیدی گوناگونیِ واقعی به شمار می روند، طرف توجه قرار می دهند.

مفهوم جامعه های معرفتی (جوامع دانش مدار) همواره در برابر جامعه اطلاعاتی مورد تاکید یونسکو بوده است. عبدالوحیدخان، قائم مقام بخش اطلاعات و ارتباطات یونسکو، جامعه اطلاعاتی را به علت آنکه هشتاد درصد مردم جهان هنوز به ابتدایی ترین وسایل ارتباطی دوربرد دسترسی کافی ندارند، مورد انتقاد قرار می دهد. او می گوید که جامعه اطلاعاتی با ایده نوآوری فناورانه مرتبط است در حالی که اصطلاح جامعه های معرفتی (جوامع دانش مدار) شامل دامنه ای از تحولات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و سازمانی است و نیز دورنمایی کثرت گرایانه و توسعه یافته را دربرمی گیرد.

نکته مهم این است که هر دو مفهوم فارغ از دغدغده های زبانی و محتوایی پشت به کارگیری هر کدام و فارغ از اینکه کدام سوی اثرهای آنها بر فرهنگ و اجتماع مورد نظر باشد، دلالت بر یک رویداد خاص دارند و آن این است که توسعه ابزارهای اطلاعاتی، و شاید در راس آنها اینترنت و ابزارها و نرم افزارهایی که استفاده از آن را تسهیل می کنند، به بسط فضایی جدید دامن زده اند، فضایی که در آن افراد بیشتری با اطلاعات سروکار دارند و منابع دانش متکثر شده است.

رشد مفهوم جامعه اطلاعاتی، و یا جوامع معرفتی، اهمیت مضاعفی می یابد وقتی می بینیم که مهمترین نتیجه آن این است که شمار بیشتری از مردم وارد کسب وکار اطلاعاتی شده اند، با اطلاعات سروکار دارند و آن را به یکدیگر انتقال می دهند و یا روی سایت های اینترنتی آن را منتشر می کنند. همچنین همانطور که دانیل بل می گفت زندگی و کار شمار زیادی از مردم به فناوری های اطلاعاتی و ارتباطی پیوند خورده است. یونسکو در یکی از متون پایه خود درباره جامعه اطلاعاتی که تحت عنوان «وضعیت تحقیق در جامعه اطلاعاتی» منتشر شده است به این مسئله تاکید می کند: «همچنان که خوانندگان و مشاهده کنندگان بیشتر در دسترس تولیدکنندگان اطلاعات قرار می گیرند، انتقال قدرت آشکاری از جانب ساختارهای رسانه های سنتی به سمت آنها به چشم می خورد.

این تغییر احتمالا مهم و بزرگ است. اکنون بیش از هر زمان دیگری در گذشته، مصرف کنندگان رسانه ها به شکلی مستقیم در فرآیند آزادی مطبوعات شرکت می کنند. اینک رسانه های خبری به طور روزمره از وب سایت ها و خدمات اشتراکی برای دستیابی به بازارهای جدید بهره می گیرند. همه جا شرکت مستقیم و بیشتری از سوی مصرف کنندگان رسانه ها در فرآیند روزنامه نگاری وجد دارد. بحث ها و تبادل نظرهای بیشتری درباره عناوین خاص یا برخی عناوین اصلی اخبار روی شبکه صورت می گیرد. پیام های الکترونیکی از مکان هایی بسیار فراتر از اتاق های خبر به جریان اصلی گزارش های خبری در زمان واقعی نفوذ می کنند.»

دغدغه به کار بردن مفهوم «جامعه های معرفتی» به نگرانی از هضم و محو فرهنگ های بومی و محلی در سپهر جامعه شبکه ای و مصادره آنها به نفع فرهنگ واحد جهانی یا فرهنگ بسته بندی شده متضمن منافع سرمایه داری جهانی باز می گردد. البته در مقابل این، دیدگاه های خوش بینانه بر قابلیت و ظرفیت شبکه های نوین ارتباطی در عرضه و ماندگارکردن سنت ها و جلوه های فرهنگی محلی و بومی تاکید و استدلال می کنند که اگر تا اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی، جریان یک سویه اطلاعات و ارتباطات از طریق پخش برنامه های جهانی ماهواره ای تلویزیونی، امکان سر برآوردن فرهنگ های محلی را از بین برده بود، اکنون ارتباطات رایانه ای و چندرسانه ای ها امکان حضور، عرضه و تعامل فرهنگ ها و خرده فرهنگ های محلی را فراهم آورده اند و بنابراین جهان آینده پیش از هر چیز، جهان رسانه های متکثر و توزیع شده است. جهانی شبکه ای که در آن مدام جای گیرنده و فرستنده پیام عوض می شود و هر کس، هر گروه و هر کشور و ملتی، امکان عرضه اندوخته های فرهنگی خود را دارد.

به هر روی اینترنت پدیده ای است که نه تنها نوآوری های فن آورانه را منجر شد، بلکه به مجرایی برای شتاب دادن به تنوع و گردش عقاید تبدیل شد. اینترنت در حقیقت هر چیزی را از فرهنگ تا بازار تغییر داده است. همچنین دو تغییر در اقتصاد رسانه ها را سبب شده است. نخست اینکه کمک کرده تا توزیع محتوا با بهایی اندک یا رایگان انجام شود، دوم اینکه تمام افراد روی زمین را وارد کسب وکار رسانه ای کرده است. علاوه براین تغییراتی عمیق نیز در ساختار جهان روی داده است و جهان آینده را جهان شبکه ای کرده است، دکتر هادی خانیکی در توصیف این جهان آن را مجموعه ای به هم پیوسته تر از ویژگی های فرهنگی که بی مرکز، در هم تنیده و چندوجهی هستند می نامد. خانیکی می گوید که در دنیای شبکه ای هویت، سرچشمه معنا و تجربه است.

اما منابع هویت ساز دگرگون شده اند. مکان، فضا، زمان، فرهنگ، جامعه و دولت، در مقیاس با گذشته نقش هایی متفاوت دارند. سرزمین زدایی ناشی از جهانی شدن (نامکانی)، مرکزگریزی فضاها (درهم آمیختگی) فشردگی زمان (دنیای بی زمان)، سنتی ترشدن فرهنگ (گفت وگوی فرهنگی)، تعدد مراجع اجتماعی(چندپارگی) و کاهش نقش هویت ساز دولت ها (غیررسمی تر شدن هویت) از جمله رویدادهای پیش رو در جامعه شبکه ای است.