۱۳۸۹ دی ۶, دوشنبه

رسانه همان مخاطب است

ظهور فناوري هاي مدرن ارتباطي و رشد روزافزون دسترسي به آنها در ميان جوامع مختلف صنعتي و در حال توسعه سبب شده است اين فناوري ها در حوزه هاي مختلف اجتماعي، فرهنگي و سياسي پايه گذار تغيير شوند. علاوه بر اينكه دسترسي به اينترنت در نقاط مختلف دنيا افزايش يافته است، فناوري ها و نرم افزارهاي بهره برداري از آن نيز بهبود يافته و فراگيرتر مي شوند. پديده اي رخ داده و در حال تكوين است كه آن را انقلاب اطلاعات لقب داده اند؛ انقلابي تكنولوژيك كه مهم ترين تفاوت آن با انقلاب صنعتي نه در محوريت دانش و اطلاعات، بلكه در كاربرد اين دانش و اطلاعات در توليد دانش و وسايل پردازش- انتقال اطلاعات در يك چرخه بازخورد فزاينده ميان نوآوري و كاربردهاي نوآوري است.

همچنين با ظهور فناوري هاي مدرن ارتباطي و گستردگي و شمول اينترنت، جهان وارد دوران جديدي شده است كه با عنوان هاي خاص ارتباطي نظير «جامعه اطلاعاتي»، «جامعه شبكه اي»، «جامعه هاي معرفتي»، «جامعه اطلاعاتي و ارتباطي» و «جامعه دانايي» از دوره هاي پيش از خود متمايز مي شود. وجه تمايز اين جهان جديد را مي توان در اين خلاصه كرد كه شهروندان عادي قادر شده اند بدون آموزش هاي حرفه اي روزنامه نگاري، خود به تنهايي يا با همكاري يكديگر محتواي رسانه اي را خلق كنند، مورد بحث قرار دهند يا صحت آن را مورد بررسي قرار دهند. اين مساله ايده اصلي پشت مفهوم گسترده «روزنامه نگاري شهروندي» است.

البته دنياي رسانه هاي شخصي محدود به توليد متن روي وب نيست و برخي از آنها به پست هاي تصويري (عكس و فيلم) از يك رويداد شخصي يا عمومي يا تهيه فايل صوتي و قرار دادن آن روي وب نيز گرايش دارند. با ظهور ابزارهاي دستي مانند تلفن همراه و «همه كاره »ها (دستگاه هاي كوچكي كه مجموعه اي خدمات چندرسانه اي امكان پذير مي كنند)، حوزه عمل رسانه هاي شهروندي گسترده تر شده و بيش از هر زمان ديگر بر عنصر زمان و مكان چيره شده است. امروزه علاوه بر وبلاگ نويسي مبتني بر متن و چندرسانه اي، شاهد وبلاگ نويسي به كمك تلفن همراه (يا موبلاگ نويسي ) نيز هستيم، كه اين پديده نيز به مدد پديده همگرايي رسانه اي و قرار گرفتن پروتكل هاي ساده تري از وب روي تلفن همراه امكان پذير شده است. در حقيقت مي توان اين گونه گفت كه دگرگوني هاي فناوري در سال هاي اخير رسانه ها نه تنها سطوح مختلفي از دوسويگي را امكان پذير ساخته است، بلكه مرزهاي ميان توليدكننده و دريافت كننده پيام را محو كرده است، دروازه باني خبر را برچيده است و در يك كلام مخاطب را به چرخه توليد خبر وارد كرده است و به قول بنيانگذاران پايگاه اينترنتي «اوه ماي نيوز» در كره جنوبي شعار امروز طرفداران نظريه هاي جبرگرايانه از «رسانه همان پيام است» به«رسانه همان مخاطب است» تغيير يافته است.

آنچه در عصر حاضر اهميت مي يابد، توجه به اين نكته است كه رسانه هاي جديد با بهره گيري از كد ديجيتال و يكسان سازي زيرساخت هايي كه مورد استفاده قرار مي گيرند، كمك شاياني به توسعه فناوري هاي جديد كرده اند. اين رسانه ها نظم خطي سنتي واحدهاي بزرگ اطلاعات و ارتباطات را از ميان برده و صورت هاي مختلف رسانه را به هم نزديك كرده اند. همچنين از سوي ديگر صورت بندي چندرسانه اي نيز گونه هاي ارتباطات نظير ارتباطات راه دور، ديتا و عددي را به هم نزديك كرده و كمك كرده فرآيند ذهني آموزش از طريق رسانه بهبود يابد. ظرفيت هاي بالاي رسانه هاي ديجيتال نظير سرعت، بي مكاني، ظرفيت ذخيره سازي، دقت فني و گزينش پذيري نيز به اين مساله كمك كرده است. البته اين رسانه ها داراي ضعف هايي نيز در برآوردن دوسويگي كامل، توان حسي پايين و همچنين ناتواني در حفاظت از حريم خصوصي كاربران و ناتواني كاربران در تحليل و تفسير اطلاعات انبوه به دست آمده هستند.

رسانه هاي ديجيتال همچنين به تغيير سبك زندگي افراد در جامعه اطلاعاتي و ارتباطي نيز منجر شده اند. در اين جامعه مخاطبان شبكه ديگر منفعل نيستند، بلكه كنشگراني فعال هستند كه ارتباط متقابل نيز برقرار مي كنند. در اين جامعه رسانه هاي ارتباط جمعي به رسانه هاي تقسيم شده، سفارشي و فردي تبديل شده اند. رسانه هاي نوين ديگر به مفهوم سنتي كلمه، رسانه هاي همگاني نيستند كه پيام هاي محدودي را براي انبوهي از مخاطبان متجانس پخش كنند. به دليل تعدد پيام ها و منابع در جامعه شبكه اي، مخاطبان قدرت انتخاب بيشتري پيدا كرده اند. اين مخاطبان بيشتر دوست دارند پيام هاي خود را انتخاب كنند و همين امر دسته بندي آنان را دشوارتر مي كند و رابطه فردي ميان منبع پيام و مخاطب را افزايش مي دهد.

همه اين فرآيندي كه مطرح شد به اين مساله كمك كرده است تا پديده اي مشترك با توصيف هاي متعدد شكل بگيرد. يكي از متداول ترين واژگاني كه براي توصيف اين پديده به كار گرفته مي شود «روزنامه نگاري شهروندي» است. به طور عام اين واژه طيف گسترده اي از سايت هاي اينترنتي، نشريات چاپي، شبكه هاي راديويي و اندك برنامه هاي پخش سراسري تلويزيوني را در برمي گيرد كه در آنها نقش مخاطب در توليد محتوا در سطوح مختلفي برجسته تر است.

مارك گلاسر روزنامه نگار و متخصص رسانه هاي جديد در وبلاگش با عنوان «مدياشيفت» كه از منابع پرمخاطب اين حوزه روي وب به شمار مي رود، در پستي كه در ساعت 11:29 ، 27 سپتامبر 2006 روي اينترنت قرار گرفت، در مطلبي با عنوان «راهنماي شما به سوي روزنامه نگاري شهروندي» مي گويد يكي از مهم ترين مفاهيم نهفته در بحث هاي مربوط به روزنامه نگاري شهروندي اين است كه باور كنيم گزارشگران و تهيه كنندگان رسانه هاي جريان اصلي مراكز اختصاصي دانش در موضوعات خاص نيستند. مخاطبان در مجموع بيش از يك گزارشگر تنها درباره موضوع اطلاعات دارند. بر همين اساس امروز شاهد اين هستيم كه بسياري از رسانه هاي بزرگ به دنبال به دست آوردن دانش مخاطبان خود هستند و بر اين اساس فعاليت هاي مختلفي را سامان مي دهند. اين فعاليت ها از امكان درج پيام در انتهاي مطالب تا ايجاد يك بانك اطلاعات روزنامه نگاري شهروندي از شركت كنندگان در بحث ها و منابع مناسب براي مطالب را در برمي گيرد.

به هر روي اينترنت يگانه پديده اي است كه نه تنها نوآوري هاي فناورانه را منجر شد، بلكه به مجرايي براي شتاب دادن به تنوع و گردش عقايد تبديل شد. اينترنت در حقيقت هر چيزي را از فرهنگ تا بازار تغيير داده است. همچنين دو تغيير در اقتصاد رسانه ها را سبب شده است؛ نخست اينكه كمك كرده توزيع محتوا با بهايي اندك يا رايگان انجام شود، دوم اينكه تمام افراد روي زمين را وارد كسب و كار رسانه اي كرده است.
---
روزنامه شرق- صفحه کیوسک- اول آبان ماه 1389