۱۳۹۳ فروردین ۲۴, یکشنبه

مساحت جدیدی به نام رسانه‌های اجتماعی


 بدبین باشید یا خوشبین باید با پدیده رسانه‌های اجتماعی کنار بیایید. گاهی آنقدر آزاردهنده می‌شود که همه را در مورد زوال اخلاقی جامعه نگران می‌کند و‌گاه آنقدر به کار می‌آید که بدون آن مدیریت بحران بی‌معنی می‌شود. همه این‌ها در کنار هم یک پیام جدید دارند: به عصر رسانه‌های اجتماعی خوش آمدید؛ جایی که «محتوا» همگانی شده است یا دست‌کم گروه‌های بیشتری از افراد می‌توانند در آن مشارکت کنند. افراد بیشتری درگیر تعیین دستورکار سیاسی جامعه شده‌اند. فرآیند خبر شهروندمدار شده است، تاجایی که بزرگ‌ترین شبکه‌های خبری دنیا هم نیاز به بازی دادن شهروندان را احساس کرده‌اند و در گوشه و کنار ساعت‌های خبریشان، بخش‌های مهمی را به مخاطب- شهروندان اختصاص داده‌اند. 




رسانه‌های اجتماعی صرفا ابزار نیستند. ابزاردیدن آن‌ها ساده کردن مسئله است. آن‌ها اجازه می‌دهند صداهای بیشتری اجازه ظهور بیابند و شنیده شوند و حتی مشتری پیداکنند. آن‌ها پاهای زشت طاووس روزنامه‌نگاری کلاسیک را برجسته کرده‌اند و به همین دلیل شهروندان را در چرخه تولید و بازخورد خبر وارد کرده‌اند. قبل از رسانه‌های اجتماعی، تعامل در رسانه‌ها محدود‌تر بود. دست مخاطب بسته بود و گروه‌های در اقلیت، راه درازی تا نشر روزنامه و پخش سراسری داشتند. اما امروز از یک شهروند ساده تا فعالان محیط زیست و منتقدان جهانی‌شدن تا جوانان مصری و فعالان انقلابی لیبیایی، در شبکه جهانی اینترنت راه‌هایی برای نشر محتوا، قرارهای مبارزاتی و برنامه‌ریزی‌های آنلاین وجود دارد. رسانه‌های اجتماعی، cرا متداول ساخته‌اند و بر بخشی از موانعی که زندگی شهری ایجاد کرده، غلبه کرده‌اند. علاوه بر این آن‌ها شبکه‌هایی از افراد را دور هم آورده‌اند و امکان برقراری ارتباط میان آن‌ها را فراهم کرده‌اند. در این ساختار‌ها افراد با هم دیگر روابط دوستانه پیدا می‌کنند و یا با دنبال کردن هم از حال و احوال و برنامه‌های هم با خبر می‌شوند. شاید همین مسئله مهترین بخش از ساختار رسانه‌های اجتماعی را شکل دهد، رسانه‌هایی که در خدمت اجتماع هستند. صدای همه را در خود جای می‌دهند و خاصیت مرکزگریزی آن‌ها دست مخالفشان را بسته است. مخالفان آن‌ها نیز به همین دلیل مجبور شده‌اند به بازی رسانه‌های اجتماعی تن دهند و خود دست به کار شوند و رسانه‌هایی با ویژگی‌های مورد نظر خود را به وجود آورند. دسته‌بندی رسانه‌ها اجتماعی بسیار گسترده است. انواع شبکه‌های اجتماعی، شبکه‌های اشتراک لینک، شبکه‌های اشتراک و پخش ویدیو، شبکه‌های اشتراک عکس، شبکه‌های اشتراک صدا، وبلاگ‌ها و … همه در دسته‌بندی مربوط به رسانه‌های اجتماعی جای می‌گیرند. 


نکته مهم در مباحث مربوط به رسانه‌های اجتماعی توجه به ترمینولوژی است. رسانه‌های اجتماعی با شبکه‌های اجتماعی و با رسانه‌های شهروندی تفاوت زبانی و مفهومی دارند. به نظر می‌رسد بشود گفت وقتی از رسانه‌های اجتماعی حرف می‌زنیم مصداق‌های عملیاتی و روشنی داریم. سایت‌ها و نرم‌افزارهایی را می‌گوییم که امکان زندگی مجازی و تعاملی را به ما می‌دهند، اجازه می‌دهند هر قالبی از محتوا را به شرط بودن سخت افزار و نرم‌افزار و سواد رسانه‌ای منتشر کنیم. وقتی از شبکه اجتماعی حرف می‌زنیم از ساختاری صحبت می‌کنیم که افراد را به شیوه دوست‌محور و یا دنباله‌محور کنار هم آورده است و شماری از امکانات اجتماعی- امکانات رسانه‌های اجتماعی- را برای برقراری ارتباط به صورت خاص در اختیار آن‌ها قرار داده است. اما وقتی از رسانه‌های شهروندی حرف می‌زنیم وارد یک بحث نظری می‌شویم. بحثی تاریخی و البته میان رشته‌ای. رسانه‌های شهروندی پیش از اینترنت بوده‌اند. درباره آن‌ها حرف زده شده است و منشاء تغییر بوده‌اند. شبنامه‌ها، دیوارنوشته‌ها، نوارهای کاست و وی‌اچ‌اس و دستگاه‌های استنسیل همه در روزگار خود ابزارهای شهروندان برای تولید و توزیع خبر بوده‌اند و امروز با همه‌گیر شدن اینترنت و رسانه‌های اجتماعی، امکانات شهروندان برای رسانه داشتن زیاد‌تر شده است. 


رسانه‌های اجتماعی همچون شمشیر دو لبه هستند. همانقدر که به کار دانشمندان علوم انسانی می‌آیند به درد توزیع‌کنندگان مواد مخدر هم می‌خورند. همانقدر که می‌شود به کمک آن‌ها دنبال یک دوست گشت، می‌توان حریم خصوصی کسی را با آن‌ها نقض کرد. می‌توان به جای ابزاری برای حل بحران به عنوان ابزاری برای ایجاد بحران از آن‌ها کمک گرفت. رسانه‌های اجتماعی تابع اجتماع هستند. مستقل از جامعه نمی‌توان آن‌ها را به گسترش بحران، تبلیغ فحشا و نظایر این‌ها متهم کرد. آن‌ها فضاهایی جدید هستند، گویا که بر مساحت پیرامون ما افزوده شده است، حال در این مساحت جدید، اگر محصول مورد نیاز کاشت نشود، لابد به دشتی بی‌مصرف تبدیل می‌شود که راهی جز سپردن آن به «دیگران» وجود نخواهد داشت.