شفقنا رسانه- زکیه جورابراهمیان: «اگر یک آریایی هستی این پیام را برای ده نفر بفرست» جمله ای که در پایان بعضی از پیام های موبایلی و اینترنتی دیده می شود و مخاطب را ترغیب می کند تا یک پیام خاص را بازنشر و آگاهی عمومی درباره ی ایده ی مورد ادعا در متن یا یک خبر نجات بخش را افزایش دهد. ایده هایی نژادپرستانه، ملی گرایانه و اخباری نجات بخش درباره ی یک محصول وارداتی که سلامت عمومی را به خطر می اندازد. ایده ها و اخباری که اغلب تحریف شده و غلط هستند یا اگر اطلاعات درستی هم دارند، از زمان انتشار آنها مدت زیادی می گذرد و مخاطب با سطح سواد رسانه ای پایین آن را درست می داند و منتشر می کند. هشتگ #نهضت_ضد_ جفنگ برای مقابله با همین پیام های نادرست، غیر علمی و زرد در فضای مجازی شکل گرفت. پدرام الوندی روزنامه نگار و کارشناسی ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، ایجاد کننده ایجاد این هشتگ، هدفش را واکنش سریع و کوتاه به این محتواها می داند. گفت وگوی تلگرامی شفقنا رسانه با الوندی به ابعاد مختلف این موضوع می پردازد که در ادامه می خوانید.
هدف و چرایی ایجاد هشتگ ضد جفنگ چه بود ؟
متاسفانه سرعت گسترش و همهگیری ابزارهای اجتماعی مبتنی بر تلفن همراه بیش از غنای محتوای فارسی موجود برای نشر در آن است. به همین دلیل ما شاهد گردش محتواهایی غالبا سطحی، نازل و بدون تعارف «به درد نخور» در این فضا هستیم. بخشی از این مطالب سرگرمیهای گذرا مانند لطیفهها و مانند اینها هستند. اما بخش مهمتری از این محتواها به دادههای غلط، تحریف شده و بدون پشتوانه تاریخی، علمی و مستند باز میگردد. من به عنوان یک روزنامه نگار حاضر در این ساختار شبکه ای و کسی که درباره سواد رسانه ای در بسترهای اجتماعی حساس بودم، هشتگ #نهضت_ضد_جفنگ را به راه انداختم تا بتوان خیلی کوتاه و سریع به این دست محتواها واکنش نشان داد.
با این شرایط، آیا برنامهای برای گسترش این هشتک در ابعاد گسترده تر را دارید؟
نه، یعنی اصلا اعتقادی ندارم که در این فضاها باید به دنبال این رفت تا هر کنشی ابعاد بزرگی پیدا کند. ممکن است افراد زیادی آن را بشناسند یا حتی بعد از مدتی فراموش شود. برای من مهم این است در فضای اطرافم بتوانم موثر باشم نه این که همه فضاهای وب را تغییر دهم که در ساختار جدید گردش اطلاعات اصلا شدنی هم نیست.
قطعا همین که در فضای اطراف خودتان موثر باشید، عاملی برای تاثیرگذاری در فضاهای دیگر هم می شود.
بله، همین طور است. اما من برنامهای برای گسترش این ایده ندارم و اگر هم داشته باشم امری شدنی نیست. ولی ممکن است در فضاهای دیگر هم اثر بگذارد.
همان طور که خودتان هم اشاره کردید، ما شاهد تولید محتواهای سطحی و بدون منبع درست در فضای مجازی هستیم. شاید این امر درباره محتواهایی با جنبه سرگرمی توجیه پذیر باشد اما درباره محتواهایی با جنبه حیاتی و علمی مثل مسایل پزشکی یا شیوع یک بیماری و … ممکن است هراس زیادی را در بین مخاطبان این پیام ها ایجاد کند، به نظر شما چرا ما در تولید این نوع از محتوا کمتر به درست یا غلط بودن مطالب اهمیت میدهیم؟
من از یک زاویه دیگر به این سوال پاسخ می دهم. البته این درک من از موضوع است. نمی توانم خودم را جای تولیدکنندگان این «جفنگ»ها بگذارم. آنها را درک نمی کنم. اما به نظرم درباره مخاطبان و مصرفکنندگان آنها دو نکته وجود دارد. اول این که، شمار قابل توجهی از آنها تازه واردهای فضای مجازی هستند و دوم، نسبت به کاربران شبکه های اجتماعی(از گودر تا فیس بوک و توییتر و…) عاملیت و تنوع گستردهتری دارند. این پیامها توسط آنها اثر دارد. در این فضاهای موبایلی پذیرش صحت یا پسندیدن(like) پیام با بازنشر آن خودش را نشان می دهد و همین که یک مطلب جفنگ در یک روز در چند گروه به دست شما می رسد یعنی مخاطبان از آنها راضی بوده اند.
خب ورود این تازه واردها چه اثری دارد؟
مهمترین اثرش این است که درک آنها و سواد رسانه ای آنها محدود به دنیای غیرآنلاین است. درک آنها از رسانه های الکترونیک است. تلویزیون و رادیو در ایران نماد خبر راست است. وقتی تلویزیون می گوید دیشب در فلان شهر یک نفر پای سگی را گاز گرفت! شما تردیدی نمی کنید این اتفاق عجیب افتاده است. اما فضای مجازی به صورتی است که اگر فیلم آن را هم به ما نشان دهند باید با تردید و دقت، درباره صحت آن تحقیق کنید. خب وقتی درک شما درک رسانه توده ای است (رسانه های الکترونیک سنتی) طبیعتا این وسواس را ندارید و به راحتی می پذیرید. یا وقتی پیام های سلامت را در تلگرام می خوانید مانند برنامه «به خانه بر می گردیم» که همواره پزشکان معتبری مهمان آن هستند، به پیام تلگرامی اش اطمینان می کنید.
عاملیت بیشتر «کاربر- مخاطب» ها چه اثری می تواند داشته باشد؟
مهمترین اثرش این است که مانند دنیای رسانههای زرد هر چه پیام زردتر و اغراق شدهتر باشد، برای مخاطب جذابتر است. برای همین انبوهی از پیامهای جفنگ درباره این که «زمان شاه چه خبرها بوده است!» در آن وجود دارد و با خنده کاربران هم رو به رو می شود.
به نکته خوبی اشاره کردید. یعنی می توانیم بگوییم ماهیت تلویزیون از ابتدا مبتنی بر صحت اخبار بوده است به همین دلیل همه منتظر اخبار درست از طریق این رسانه هستند. اما ماهیت و ذات این شبکه ها از ابتدا مبتنی بر تردید و شک بنا شده است مگر تعداد محدودی از گروه هایی که اعضای گروه بر چند و چون اخبار و مطالب، رصد و نظارت کامل دارند و مانع انتشار مطالب نادرست می شوند؟
اجازه دهید توهم توطئه نداشته باشیم… «گروهی» وجود ندارد و امکانش را هم ندارد که وجود داشته باشد و در این سطح وسیع اثر گذار باشد. دست کم من مخالف این نوع نگاه هستم. به هر حال شهوت دیده شدن و لایک یا باز نشر گرفتن در اقلیم رسانههای جدید وجود دارد. خیلی از این جفنگها جالب و جذاب نوشته میشوند تا واکنش آنی و مثبتی را بر انگیزند و حمایت بگیرند. این ها را چشم انداز توطئهای نمی بینم.
از زوایه دیگر به این موضوع نگاه کنیم. سواد رسانهای در بین کاربران این شبکه ها چه جایگاهی دارد و چگونه می تواند در جلوگیری از انتشار محتوا و باز نشر اطلاعات نادرست موثر باشد؟
سواد رسانهای کاربردی در بسترهای جدید موبایلی اندک است. کاربر- مخاطبهایی که حضور دارند با همان درکهای پیشینی از رسانههای تودهای در ایران و اعتماد سنتی شان از این ابزارها استفاده می کنند. به علاوه این که غلبه احساسات و سطحینگری هم در آن زیاد است. این کاربر مخاطبها را نمی توانیم به صورت عام روزنامه نگار شهروند بدانیم. چون شناخت و کاربری شان از فضاهای جدید مدل جدیدی از مخاطب منفعل است. تجربه زیسته خود من در این بسترها نشان می دهد که مشارکت کاربران(که سطح اقلی روزنامه نگاری شهروندی است) منفعلانه و در حد بازنشر جفنگهاست و نه کنشگرانه و فعال(آنچه در تعریف روزنامه نگاری شهروندی سراغ داشتیم).
با این اوصاف، چگونه می توانیم این گروه از مخاطبان منفعل را که به احتمال زیادی علاقه ای هم به بحث های جدی و کاربردی ندارند و مشارکت آنها محدود به کپی پیست مطالب از یک گروه به گروه دیگر است، به سمت سواد رسانه ای سوق دهیم؟
راهی نداریم! باید صبر کنیم تا ذائقه جدید شکل بگیرد. این مساله هم باید در ساختارهای افقی و متکثر خود این بسترها به مرور بهینه شود. بخشی که تقویت کلیشهها و جذابه های زردنگاری رسانه است و تا ابد باقی خواهند ماند و طبیعی هم هستند. اما آنجایی که مربوط به رو به رو شدن با جفنگیات است، قاعدتا با گذشت زمان بهینه می شود و کاربر مخاطب ها یاد می گیرند که با احتیاط کپی کنند و شک کنند. این شک هم باید مولود خود همان ساختارها باشد. مثل راه اندازی همین هشتگ #نهضت_ضد_جفنگ که هشداری کوتاه به اطرافیانم بود تا حواس خود را جمع کنند. راهی جز اتکا به خود این بسترها به عنوان راه حل بیرونی وجود ندارد.
به نظر شما آیا لازم نیست علاوه بر ایجاد هشتگ مطالبی را تولید کرد که در چرخه همین کپی پیست ها وارد شوند و در گروه های مختلف باز نشر شوند؟
شما می گویید لازم است. من می گویم که لزوم این را ممکن است من احساس کنم ولی نمی توان نسخه پیچید که لازم است. پس عده ای در گوشه ای بودجه بگیرند و محتوای کاربردی تولید کنند! در این بسترهای جدید این رویکردها جواب نمی دهد. مگر خود کاربرها به مرور به این سو بروند که خودشان هم در تولید و تکثیر محتوای معتبر مشارکت کنند. واقعیت این است که هم محتوای زیادی در بستر موبایلی در دسترس نیست و هم ابزارهای خوبی نیست. مگر ما چند اپلیکیشن خوب داریم که مخاطب بتواند روی آن محتوای فارسی با کیفیت بخواند و به سادگی هم روی تلگرام به اشتراک بگذارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر