۱. پیشفرض
وقتی صحبت از اینترنت ملی میشود، پیشفرض این است که کار کنترل محتوای اینترنت به بنبست رسیده است و مسئولان امر فهمیدهاند که راههای دور زدن فیلترینگ از راههای ایجاد آن ارزانتر و فراوانتر است. مسئلهای که از روز اول قابل پیشبینی بود. حالا هم با اضافه کردن گزینهای جدید و پر زرق و برق به نام اینترنت ملی بنا بر این است که از میزان نیاز مردم برای رجوع به اینترنت کاسته شود و با پاسخگویی به نیازهای مردم از طریق یک شبکه پرتوان محلی از اتکاء به اینترنت کاسته شود و به مرور با افزایش فیلترینگ اینترنت، راه کمدردسرتر همین استفاده از اینترانت ایرانی باشد. شبکهای مستقل و جزیرهای جدای از جهان «پرخطر» اینترنت. این نگاه مبتنی بر شهروند ناتوان و سیاستگذاری برای اوست. سعادتمندی او قرار است با زندگی در این جزیره و قناعت به اینترنت منفک از جهان به دست آید. با این مقدمه به سراغ چندنکته ساده میرویم. اینکه فیلترینگ چیست؟ اینترنت درایران چه روزهایی را گذارنده است و اینکه چه مدلی برای روبروشدن با اینترنت باید در نظر داشت؟ این نوشتار «تبیینی» است و در مورد هیچ کدام از موارد مطرحشده ارزشگذاری نمیکند.۲. مقدمهای درباره فیلترینگ
در رتبهبندی الکسا چهارم است. قبل از آن گوگل، یاهو و بلاگفا قرار دارند. رتبه چهارم برای صفحه پیوندهاست. صفحه پیوندها در نشانهشناسی اینترنت ایرانی یک نشانه مهم است. برای نسل اینترنت یک «کد» پر رمز و راز است. از آن تابلوی ورود ممنوع بزرگ که کنارش نوشته بود «دسترسی به این سایت امکانپذیر نمیباشد»، به فاز بعدی رفتهایم و اینبار به جای سایتی که دیدن آن «مجاز» نیست، دهها سایت «مجاز» برای انتخاب وجود دارد. دستهبندی هم شدهاند و قابل انتخاب هستند و ظاهرا قرار است کاربر تنها نماند و بتواند از لیست سفید، یکی را انتخاب کند. پایینترش هم نوشته شده که ماندن در این لیست دائمی نیست و هر سایتی تخلفی کرد، گزارش شود تا از لیست سفید خارج شود.اینکه ایرانیان چه سایتهایی را نباید ببینند، در همه این سالهایی که صحبت از فیلترینگ بوده، محل گفتوگو وگاه نزاع بوده است. از سایتهای هرزهنگاری تا سایتهای مربوط به گروههای برانداز و مخالفان و منتقدان عملکرد مسئولین تا شبکههای اجتماعی و سرویسدهندههای وبلاگ و خدمات اینترنتی در فهرست فیلترها قرار گرفتهاند. از ابزارها و مسیرهای مختلفی هم در این سالها برای فیلترینگ استفاده شده است و سطوح آن نیز متفاوت بوده است. وجه قانونی آن نیز با تاسیس کمیتهای برای تشخیص مصادیق فیلترینگ به دست آمده است. کمیتهای که صاحبنظران و گروههای ذیصلاح قانونی در آن عضویت دارند و گزارشهای مربوط به سایتهای متخلف را بررسی و دستور ممانعت از دسترسی به آنها را صادر میکنند.
به صفحه رتبه چهار باز میگردیم. پایین صفحه دو لینک مفید وجود دارد، یکی مصادیق محتوای مجرمانه با استناد به قوانین موجود مطرح میکند و دیگری درباره سابقه فیلترینگ در کشورهای مختلف، از آمریکا تا عربستان سعودی، اطلاعاتی را مطرح میکند و میگوید که فیلترینگ پدیدهای فراگیر است، در بند پایانی این متن آمده است: «آنچه که در این گزارش دیده میشود این است که فیلترینگ به اشکال و انواع گوناگون در کشورهای مختلف دنیا وجود دارد و امری نیست که ابداع و ابتکار آن متعلق به کشورمان باشد. گستردهترین فیلترینگ تارنماهای اینترنتی دنیا مربوط به کشورهای کرهٔ شمالی، چین و عربستان است که تنها بخش کوچکی از تارنماهای ملی خود را برای دسترسی عموم فعال کردهاند.»
بقیه متن گزارشی است از وضعیت فیلترینگ در کشورهای مختلف دنیا. اشاراتی که آورده شده هم درست هستند. در بسیاری از کشورهای غربی با فشار نهادهای مدافع کودکان و خانواده، محدودیتهایی برای سایتهای هرزهنگاری ایجاد شده است. بخشی از این محدودیتها با وضع قوانین کنترلی برسر راه صاحبان این سایتها و برخی دیگر نیز مبتنی بر اقدامات کنترلی در سطوح میانی و پایین هستند. به این معنی که نرمافزارهای «کنترل توسط والدین» بر روی کامپیوترهای خانگی نصب میشوند و مانع از دسترسی کودکان به این سایتها میشوند. همچنین نرمافزارهایی از همین جنس با نصب بر روی سیستمهای عرضهکننده اینترنت در مراکز آموزشی و مخصوص کودکان و نوجوانان مانع از دسترسی به این سایتها میشوند. همه این ابزارها نیز در اختیار مردم هستند و در کشورهای غربی دولتها به دلایل مختلف کمتر وارد این حوزه میشوند.
حوزهای که دولتها به آن میپردازند و پس از ۱۱ سپتامبر نیز پررنگتر شده است، کنترل محتوا با هدف منع فعالیتهای تروریستی و مسلحانهای است که نمونهای از آنها در سال ۲۰۰۱ مسیر رویدادهای بعدی در دنیا را دستخوش تغییر ساخت. این فعالیت دولتها البته همواره با انتقاد و اعتراض فعالان مدنی روبرو بوده است، زیرا در موارد متعددی به نقض حریم خصوصی کاربران اینترنت منجر شده است، اما عمق و اثرگذاری رویدادهای تروریستی به حدی بوده است که فعلا کفه ترازو را به نفع دولتهای غربی سنگین نگاه داشته است.
به این معنی چیزی به نام فیلترینگ رسمی درغرب وجود ندارد. سایتهایی هم که قوانین مربوط به حقوق مؤلف را زیرپا بگذارند و یا تشویق به تنفر نژادی و قومی، جنگطلبی و نظایر اینها داشته باشند، با حکم قضایی ازدسترس خارج میشوند، مانند اتفاقی که برای سایت اینترنتی نپستر افتاد. سایتی که کارویژه آن به اشتراک گذاشتن فایلهای موسیقی بود و با شکایت صاحبان حقوق مادی و معنوی آثار، فعالیت آن متوقف شد.
البته این رویکرد در کشورهای دیگر تفاوتهایی دارد. در چین نه تنها فیلترینگ گسترده و رسمی اعمال میشود بلکه شرکتهای ارائه کننده کامپیوترهای خانگی موظف به نصب نرمافزارهای سانسور اینترنت بر روی دستگاههایی هستند که به مردم میفروشند. عبور از این محدودیتها در چین عواقب قهری و قضایی شدیدی دارد و فعالان آزادی بیان با مشکلات بسیاری در این کشور روبرو هستند. به این لحاظ چین در سالهای اخیر با بیشترین تعداد کاربر اینترنت در جهان، پرچمدار کنترل از بالا و رسمی محتوا در اینترنت است و احکام مختلفی نیز برای ناقضین این مقررات هرساله درنظر گرفته و اجرا میشود. کشورهای عربی حاشیه خلیج و برخی دیکتاتوریهای کوچک مانند برمه و بلاروس نیز معمولا در فهرست کشورهای پیشرو در فیلترینگ رسمی اینترنت قرار دارند.
۳. برخورد با اینترنت در ایران
بنا به گفته یک مقام قضایی در سال ۱۳۸۷، در ایران حدود ۵ میلیون سایت، تا آن تاریخ، فیلترشدهاند. با توجه به اینکه اولین موج جدی فیلترینگ در ایران در سال ۱۳۸۲ به راه افتاد به طور میانگین میتوان گفت هر روز سههزار سایت در ایران فیلتر میشود که این سطح از محدودیت با شیوهای که در بیشتر دنیا برای کنترل محتوای اینترنت استفاده میشود، متفاوت است.ایران در سال ۱۳۶۸ به شبکه بیتنت وصل شد. بیتنت یک شبکه دانشگاهی بود و با ظهور اینترنت به سرعت از دور خارج شد. در ایران نیز مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات، پیشگام استفاده از فناوری ارتباطی بیتنت و پس از آن اینترنت بود. در سال ۶۸ مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات افتتاح شد. با راهاندازی این مرکز و تلاش متخصصان نخستین تماسها برای اتصال ایران به شبکه دانشگاهی بیتنت از طریق پرفسور عبدالسلام انجام شد. عبدالسلام در آن زمان به عنوان برنده جایزه نوبل مرکز تحقیقات جهانی فیزیک نظری عبدالسلام را در تریست ایتالیا بنیان نهاده و همچنین رییس آکادمی علوم جهان سوم بود و رابطه خوبی با مدیران وقت وزارت علوم ایران داشت. از طریق عبدالسلام ایران به مرکز آکادمیک بیتنت اروپا به نام «ارن» معرفی شد. ایران زمانی به عضویت در این شبکه درآمد که «سی و چند» کشور عضو آن بودند و در منطقه خاورمیانه هند و مصر عضو غیرفعال بودند و حتی پاکستان هم هنوز عضو نبود. شبکه بیتنت اروپا، شمال آفریقا و خاورمیانه را دربرمیگرفت.
مهمترین ضعف بیتنت اتکایش به یک سیستم عامل خاص بود و با رشد و توسعه پروتکلهای TCP-IP همزمان در ایران نیز در کنار بیتنت استفاده از اینترنت رواج یافت و مانند همه دنیا بیتنت در یک دوره زمانی کاملا کنار گذاشته شد. اتصال ایران به شبکه جهانی اینترنت به مرور رشد کرد و توسعه یافت و بر سرعت دسترسی ایران و البته گسترش آن افزوده شد. مانند بسیاری از دیگر نقاط دنیا این شبکه نیز نخست در دانشگاهها و بازرگانی مورد توجه قرار گرفت. با وصل شدن ایران به شبکه بیتنت امکان تماس به کمک ایمیل با سایر اعضای شبکه فراهم شد. شاید در آن روز تصورش هم سخت بود که در فاصله ۱۷ سال بعد با توجه به آمارهای جهانی بالغ بر ۲۵میلیون ایرانی به اینترنت دسترسی داشته باشند و تنها در تهران ۱۵۰۰ کافینت وجود داشته باشد.
میان ورود اینترنت به ایران و مردمیشدن استفاده آن فاصله زمانیای بیش از ده سال به چشم میخورد. در سال ۱۳۸۰ و با افزایش اشتیاق ایرانیان به اینترنت، سرویس پرشینبلاگ توسط چند جوان ایرانی راهاندازی شد. پرشینبلاگ، یک سرویس رایگان فارسی بود که امکان وبلاگنویسی را برای طیف گستردهتری از کاربران اینترنت فراهم میکرد. پرشینبلاگ تا مدتها تنها گزینه کاربرانِ با سطح دانش فنی پایینتر برای وبلاگنویسی بود؛ همچنین در سال ۱۳۸۲ یک رقیب جدی به نام «بلاگاسکای» نیز در وب فارسی آغاز به کار کرد. سال ۱۳۸۲ از جهات دیگری هم اهمیت دارد. در این سال برنامههای مدیریت محتوای وبلاگها بهبود یافتند و امکان مدیریت درج نظرات کاربران در سرویسهای وبلاگهای فارسی امکانپذیر شد. همچنین شماری از وبلاگنویسان فارسی که حرفهایتر مینوشتند، از سرویسدهندههای عمومی به دامنههای اختصاصی رفتند.
سال ۱۳۸۲ به جهت محدودیت دسترسی ایجادشده به شماری از وبلاگها از سوی دولت نیز سال مهمی است. در این سال برای نخستین بار دامنه فیلترینگ در ایران به وبلاگها رسید. در تیرماه این سال بود که کاربرانی که از خدمات اینترنتی شرکت پارسآنلاین استفاده میکردند با فیلترینگ همزمان دو سرویسدهنده اصلی وبلاگهای فارسی، یعنی پرشینبلاگ و بلاگاسکای روبرو شدند. البته دامنه اعتراضها به قدری گسترش یافت که وزارت ارتباطات در بیانیهای اعلام کرد که تنها دستور فیلترشدن شماری از وبلاگها داده شده بود و محدودیت دسترسی به همه آنها ناشی از خطای شرکت ارایه دهنده خدمات اینترنتی بوده است، در متن این بیانیه آمده بود:
«براساس ابلاغیه کمیته تعیین مصادیق (مصوبات شورایعالی انقلاب فرهنگی) تنها بنا بود تعداد اندکی از هزاران وبلاگ این سایتها بسته شود، اما شرکت پارسآنلاین نسبت به مسدود کردن کل دو سایت نامبرده اقدام کرده که بلافاصله از سوی وزارت پست و تلگراف و تلفن دستور بازگشایی سایتها صادر و به شرکت «پارس آنلاین» نیز تذکر اکید داده شد، اگر در اعمال مقررات دقت نکند، مستوجب برخورد قانونی است. روابط عمومی وزارت پست و تلگراف و تلفن همچنین وظیفه خود میداند از کاربران و دارندگان وبلاگهای این سایتها به ویژه روزنامهنگاران و نویسندگان ارجمندی که به دلیل خطای ناکرده این وزارتخانه، دچار مشکل شده یا به زحمت افتادهاند، پوزش بخواهد و بار دیگر بخش خصوصی را به لزوم دقت در فعالیتهای ارتباطی خود توجه دهد.»
در نهایت نیز با توجه به خلاء موجود حقوقی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، در سال ۱۳۸۰ مصوبهای را ابلاغ کرد که بر اساس آن کمیتهای با عنوان کمیته تعیین مصادیق فیلترینگ در کشور ایجاد شد. فعالیتهای این کمیته با تصویب قانون جرایم رایانهای در دیماه ۱۳۸۸جنبههای دقیقتری به خود گرفته است.
از سوی دیگر، اقبال به اینترنت در ایران هر روز رو به افزایش است. نسل کم سن و سال ایران، برای دسترسی به همه آنچه که در فضای واقعی جامعه برای آن با محدودیتهایی روبروست به سراغ اینترنت میرود. از موسیقی راک غربی تا عضویت در شبکههای اجتماعی و تعامل با دیگران در چارچوب آن. البته به همین نسبت هم فیلترینگ این سایته در ایران جدی بوده است. علاوه بر شبکههای اجتماعی، مهمترین و مشهورترین سایتهای اشتراک ویدیو و صدا و لینک فیلتر هستند. سایتهای اختصاصی برای گوشدادن به موسیقی نیز فیلتر هستند. بزرگترین سایت اشتراک عکس دنیا نیز در ایران فیلتر است. در کنار اینها، دهها و صدها سایت مستهجن نیز فیلتر هستند. اگر فیلترینگ را یک دیوار حائل فرض کنیم که قرار است خوبها و بدها را از هم جداکند، کنار هم قرارگرفتن سایتهای محبوب اجتماعی با سایتهای هرزهنگاری و ضد اعتقادات مذهبی و دینی، سبب میشود، عبور از فیلتر به معنای دسترسی به همه آنها در کنار هم باشد. و این برای سیاستگذاری که مدعی حفاظت از کودکان و نوجوانان است، نقطه ضعف محسوب میشود. علاوه بر این ویژگی مهم اینترنت حضور در فضایی با جغرافیای جهانی است. امکان ارتباط همزمان با تمام دنیا و برقراری ارتباط و تعامل با آنها. مزایایی که شاید از اینترنت ملی نتوان انتظار آنها را داشت. عضویت در فیسبوک امروز یک عادت جمعی در دنیا شده است. حدود ۱۲ درصد جمعیت جهان عضو فیسبوک هستند – بیش از هشتصد میلیون نفر- چهل درصد جمعیت ایالات متحده و شماری بسیار زیادی از جمعیت تونس و اندونزی، به عنوان دو کشور مهم اسلامی عضو فیسبوک هستند و در آن فعالیت میکنند. اما در ایران، همچنان حساسیتهای حاشیهای این سایت را که اتفاقا با وجود فیلترینگ در میان ده سایت پربازدید ایران قرار دارد، در فهرست سایتهای غیرمجاز قرار داده است. علاوه بر این تلاشهایی نیز برای جایگزینی شبکههای اجتماعی دیگری در داخل، با فیسبوک صورت میگیرد که با توجه به ماهیت سیارهای فیسبوک و اهمیت اتصال به همه گرهها در شبکههای اجتماعی، شانس موفقیت گزینههای جایگزین بسیار اندک است.
۴. برخورد با اینترنت: منفعل یا فعال؟
در هفتههای اخیر بیشتر از همیشه صحبت از پدیدهای به نام اینترنت ملی است. اینترنت ملی قراراست شبکهای باشد با سرعت بالا که بسیاری از نیازهایی که امروز از طریق اینترنت برآورده میشود را ارائه دهد. واژههای دیگری مانند اینترنت پاک و اینترنت حلال نیز در کنار آن به کار رفته است. اینترنت ملی در حقیقت گونهای شبکه داخلی برای ایرانیان خواهد بود که قرار است دغدغههای مسئولین برای دسترسی به محتواهای غیرمجاز را برطرف سازد. فیلترینگ گسترده سایتهای اینترنتی در سالهای اخیر را بسیاری مقدمه راهاندازی اینترنت ملی دانستهاند. در این بخش از این نوشتار نگاهی میاندازیم به تجربه برخورد با محتوای اینترنت در کشورهایی با موقعیت مشابه ایرانکه در آنها نیز همچون ایران «ضرورت وجود فیلترینگ سازماندهیشده و قانونمند، به شدت احساس میشود.» و «نباید اجازهٔ دسترسی نامحدود همه اقشار جامعه به دنیای بدون مرز و پایانناپذیر اینترنت داده شود، چرا که این دسترسی کنترلنشده، نقطهٔ شروع آسیبها و آفتهایی است که در قرن بیست و یکم و عصر رسانههای نوین، کودکان، نوجوانان و جوانان ما را بیش از دیگران تهدید میکند و آرامش روحی و سلامت فکری آنان را هدف قرار میدهد. فیلترینگ ساماندهیشده و قانونمند برای سالمسازی فضای اینترنت و حفاظت از آرامش روحی افراد جامعه، نه تنها یک امکان بلکه یک ضرورت است». (بخشهای داخلی گیومه از سایت پیوندها نقل شده است).درباره چین و شیوه برخورد مدافعهجویانه حکومت آن در برابر اینترنت زیاد شنیدهایم. تغییر در نتایج موتورهای جستجو، بازکردن ایمیل فعالان سیاسی و اجتماعی، محدودیت شدید دسترسی به سایتهای اینترنتی و نصب اجباری برنامههای کنترل محتوا بر روی رایانههای شخصی همه و همه کمک کردهاند تا فیلترینگ در چین در قالبی مدافعهجویانه شکل بگیرد. برخورد قهری و زندانی کردن وبلاگنویسان منتقد و مخالف سیاستهای دولت این کشور نیز امری متداول شده است. روسیه نیز در کنترل اینترنت شیوه مدافعهجویانه خاص خود را دارد و برخلاف برخوردهای صورتگرفته در چین نیز بیشتر جنبه امنیتی به خود گرفته است و در مواردی متعدد مدیران سایتهای اینترنتی مجبور به همکاری میشوند، تهدید میشوند و از آنها خواسته میشود رفتار خاصی را پیش گیرند. به دلیل فضای به وجود آمده جوی از بیاعتمادی در فضای مجازی این کشور وجود دارد که باعث شده است تا کاربران در کنشهای مبتنی بر وب مشارکت نکنند. همچنین دولت روسیه سیاستی مبتنی بر سرریز اطلاعات را در نظر گرفته است. انبوهی از سایتهای سرگرمی و تجاری که نیازهای روزمره مردم را براورده میکنند، به کمک کنترل محتواهایی آمدهاند که دولت روسیه علاقهای به فعالیت آنها ندارد. این رویکرد اگرچه نسبت به نمونه دیگر، یعنی چین، «نرم»تر هستند، اما به هرحال همان خاصیت مدافعهجویانه را دارد. این در حالی است که بسیاری از کشورهای اسلامی و شرقی دربرابر اینترنت رویکردهایی فعال اتخاذ کردهاند و به جای واکنشهای از سر انفعال و تهدیدانگارانه آن را فرصت دیدهاند و حضور انبوهی از مردم این کشورها در این شبکه اجتماعی به افزایش انسجام اجتماعی و استفاده از فرصتهایی انجامیده است که اینترنت میتواند در خدمات جامعهسازی و توسعه انسانی و فنی این کشورها قرار دهد.
به نظر میرسد نگرش به اینترنت ملی در ایران و اخبار و حواشی مربوط به آن بیشتر به همان نگاههای مدافعهجویانه نزدیک باشد و واکنشهایی از سر انفعال و ناچاری است تا برنامهای مدون برای بهرهمندی از فرصت زندگی در جغرافیای جهانی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر