سالها پيش يكي از نظريهپردازان روزنامهنگاري صلح نوشت كه جنگ مانند دعواي فيلهاست، آنچه قرباني ميشود، گلها و گياهاني هستند كه زيرپاي فيلها له ميشوند. در جنگهاي بينالمللي سالهاي اخير، مردم منطقه بيش از هرچيز قرباني نزاع گروههاي افراطگرا و دولتهاي محلي هستند. كودكان و زنان و مردان كشته ميشوند، آواره ميشوند و از زندگي عادي و حقوق اوليه دور ميافتند و بسياري از حقوق و فراتر از آن، نيازهايشان خارج از دسترسشان قرار ميگيرد.
روزنامهنگاري صلح به عنوان يك دستورالعمل اخلاقي و انساني و يك شاخه از روزنامهنگاري اجتماعي دنبال راهي براي تعادل در گزارشهاي رسانهاي است. با اين استدلال كه روزنامهنگاران تلاش كنند آتش بيار معركه نشوند و احساسات را جوري تحريك نكنند كه جنگ بر دامنهاش افزوده شود. هر روز جنگ بيشتر، به معناي ريختهشدن خونهاي بيشتر و كاسته شدن از فرصت طلايي زندگي كردن است.
روزنامهنگاري صلح يكي از جامعهگراترين، شاخههاي روزنامهنگاري است. روزنامهنگار متعهد به جامعه و شهروندان را روزنامهنگار اجتماعي نيز مينامند. روزنامهنگاری اجتماعي به این مسئله میپردازد که روزنامهنگاران وظیفه دارند تا تعهد و مشارکت شهروندان در فرآیندهای تصميمگيري و همچنین کیفیت زندگی شهروندان را ارتقا دهند. حرف اصلی جریاني كه در دهه هشتاد ميلادي روزنامهنگاري اجتماعي و متعهد به شهروندان را راهانداخت، این بود که بگويد روزنامهنگاران باید اخبار را از منظر و نقطهنظر شهروندان عادی و نه مقامات سیاسی و مديران محلي پوشش دهند. این جریان که در حقیقت از نوعی رویگردانی از نگاه رسمی و نخبهمحور به مسئله خبر ناشی میشود، با انتقادهای گوناگونی روبهرو شد منتقدين معتقد بودند برخی اصول حرفهای روزنامهنگاری با این رویه آسیب میبیند. در حقيقت تاكيد اين روزنامهنگاري بر حذف محوريت مقامات و ستارهها از جريان خبر بود. همين امروز و در سي سالگي نهضت روزنامهنگاري اجتماعي، با دقت كه رسانهها را دنبال كنيد متوجه همين نقضان در ساختار خبرها ميشويد، خبر وقتي خبر تلقي ميشود كه يك مقام مسئول آن را اعلام كند يا از او بپرسند. هيچ صورت غيررسمياي از خبر جدي گرفته نميشود، مسالهاي كه متقابلا با انتقاد روزنامهنگري اجتماعي همراه بوده است.
روزنامهنگاری اجتماعی، رسانههای بزرگ را ترغیب میکرد تا مردم را نیز به بازی بگیرند. این جريان بر این باور بود که مسئولیت رسانهها کمک به اتصال دوباره شهروندان به جامعه، احیای زندگی عموم و تجهیز فعالیتهای اجتماعی است. البته در میزان موفقیت روزنامهنگاری اجتماعی در جلب توجه شهروندان و روزنامهنگاران پرسشهای متعددی مطرح شده است و اعتقاد بر این است که در حال حاضر جنبش روزنامهنگاری اجتماعی تلاشهای خود را از اصلاح روزنامهنگاران، بر روی اینترنت و مشاركت بينظيري كه براي مردم فراهم ميكند، متمرکز کرده است. آموزش مردم براي استفاده از ابزارهاي آنلاين براي برقراري ارتباط و انتقال پيام و داشتن رسانههاي محلي و خاص در همين چارچوب طراحي شده است.
به صورت عمومي پنج ويژگي عملكردي براي روزنامهنگاري اجتماعي ذكر ميشود:
1- در امور عمومي جامعه، شهروندان را يك مشاركتكننده بالقوه ميبيند و نه تماشاچي يا قرباني؛
2- به گروههاي مؤثر سياسي و اجتماعي كمك ميكند تا براساس مشكلاتش كنش داشته باشند و فقط به اطلاعرساني درباره آن بسنده نميكند؛
3- تلاش ميكند تا فضاي گفتوگوهاي عمومي را ارتقاء دهد و فقط ناظر حاشيهاي آنها نيست؛
4- كمك ميكند تا زندگي مردم بهتر شود و
5- درباره ارزشهاي اجتماعي (شهروندي) صادقانه صحبت ميكند.
در كنار اين 5 ويژگي عملكردي، 5 اصل پايهاي را نيز براي روزنامهنگاري اجتماعي تصوير ميكنند:
روزنامهها و روزنامهنگارها بازيگران فعال زندگي اجتماعي هستند.
روزنامهها بستري براي گفتوگو درباره مسائل اجتماعي هستند.
توجه به مشكلات، مسائل و رويدادهايي كه براي مردم مهم هستند.
توجه به افكار عمومي در فرآيند بحثها و گفتوگوهاي اعضاي اجتماع.
از روزنامهنگاري براي افزايش سرمايه اجتماعي استفاده ميكنند.
همين اصول و ويژگيها را كه كنار هم بگذاريم، بازگشت به مبحث مهم روزنامهنگاري و صلح اهميت مييابد. روزنامهنگاري صلح به عنوان يك تلاش پيشگامانه از سوي روزنامهنگاران براي كاستن از جنگ به ميدان آمده است. تلاشش مشخص كردن واقعيتهاي جنگ، زشتيهاي آن و تلاش براي توقف آن است. در روزگاري كه تك تك تلاشهاي روزنامهنگاران براي دسترسي به ميدانهاي جنگي بايد از كانال نيروهاي نظامي تائيد شود، اصرار به روزنامهنگاران براي گفتن از صلح دشوارتر ميشود. به همين دليل هم بايد بر ظرفيتهاي تازه روزنامهنگاري براي گفتن از جامعه و گفتن از صلح تاكيد كرد. اين ظرفيتها در دل پديدههاي نوظهور، مانند شبكههاي اجتماعي و رسانههاي آنلاين تعريف ميشود. وقتي خود مردم محلي ميتوانند گزارشگران تمام عيار براي حاميان صلح باشند و از واقعيتهاي پشت دوربين رسانهها بگويند، بايد به آنها اتكا و تلاش كرد از ميان دادههاي محلي، تصويري دقيق و آگاهيبخش را از ميدان جنگ تصوير كرد.
همانگونه كه در ميدان امداد و نجات، مردم محلي نخستين حاميان آسيبديدگان هستند، در دنياي رسانهها هم، بايد دنبال گزارشهاي شهروندي باشيم. تصاويري بكر كه با هيچ هزينهاي براي رسانههاي بزرگ امكان دسترسي به آن نيست، مگر آنكه حس بشردوستي افراد عادي به آنها بگويد اگر رسانهها آشكارا از زشتي جنگ بگويند بر اتمام آن اثر دارد.