در نمایشگاه امسال به جز دو جلد کتابِ پرزحمتِ «تاریخ شفاهی آموزش عالی ایران به روایت مصطفی معین» که بعد از هفت سال تلاش در سالهای ۱۳۹۳ و ۱۳۹۴ منتشر شدند(و البته جلد سومی هم دارد)، یک کار دیگر هم در حوزه تاریخ شفاهی دارم. یک کتاب جیبی و جمع و جور که تنظیم مصاحبههایی است که همکارانم در واحد تاریخ شفاهی مؤسسه امام موسی صدر با مرحوم دکتر حسن حبیبی و همسرش خانم شفیقه رهیده درباره امام موسی صدر، شهید چمران و مرحوم دکتر شریعتی انجام دادهاند.
حبیبی با وجود مشارکت نسبتا پررنگ در فرآیند انقلاب اسلامی و دوران طولانی مسؤولیت در جمهوری اسلامی تقریبا هیچ ردی در تاریخ معاصر ایران از خودش برجای نگذشته است. در مقدمه این کتاب هم اشاره کردهام که مؤکدا میگوید اهل خاطره گفتن و تاریخ نوشتن نیست و دلایل خودش را هم دارد. به همین دلیل و از همین منظر، این کتاب یک استثناست که او خاطراتی دسته اول و کمتر شنیده شده را بازگو میکند.
به سبب اهمیت تاریخی روایتهای او و فوتش پیش از برگزاری دومین جلسه، نشستی تکمیلی با همسرش، شفیقه رهیده، برگزار شده است. رهیده هم به سبب حضور دائمی در کنار حبیبی و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی مستقلی که داشته است، از منظری تازه و متفاوت به رویدادها پرداخته است. به نظرم برای محققان تاریخ معاصر ایران، این کتاب کوچک، حرفهایی خواندنی دارد...