فاجعه غمانگیز منا از منظر رسانهای یک اهمیت
ویژه داشت، اینکه در دوران گسترش بینظیر اپلیکیشنهای اجتماعی و پیشتاز همه آنها
«تلگرام» روی داد و کاربران ایرانی پا به پای اعلام اخبار و تصاویر جدید از آن، در
تلگرام فعال بودند و اظهارنظر و جستوجوی اخبار جدید و بحث درباره ریشههای
رویداد، در همان ساعتهایی که هنوز دلایل احتمالی آن هم روشن نشده بود، در جریان
بود. همچنین عطش دریافت اخبار جدید کاربران هر خبری را بدون توجه به ابعاد انتشار
آن و میزان درستی یا نادرستیاش بازنشر میدادند. نام چهرههای مشهور به عنوان
قربانیان حادثه وبدون توجه به اثر آن بر خانواده آنها بازنشر میشد و یا خبر میآمد
که این فاجعه اقدامی تروریستی یا به دستور مستقیم شاه عربستان بوده است و او از
پنجرهای مشرف بر رویداد مشغول نظاره بوده است. برخی دیگر هم پا را فراتر گذاشته و
مثلا جملهای از بیانات امام(ره) را بازنشر میدادند که گویای این بود ایشان در
مقطعی مردم را دعوت به نرفتن به حج و ترک واجب کرده است که مطالعه پس و پیش
جملاتی که نقل میشد، این ادعا را هم نقض میکرد.
برای ما روزنامهنگاران مقررات و اصول کار حرفهای
زیادی پیشبینی شده است که براساس آن مجبور هستیم به هر خبری که به گوشمان میرسد
شک کنیم، دربارهاش تحقیق کنیم و تا از صحت و درستی مطمئن نشدهایم آن را برای
مخاطبانمان بازگو نکنیم، مخصوصا که بحرانی مانند فاجعه پریروز منا پیش آمده باشد،
ولی در این ساختارهای جدید آنقدر گردش اطلاعات و اخبارِ آمیخته در راست و دروغ
زیاد است که حتی فرصت دستهبندی و بررسی آنها هم به سختی به دست میآید. به همین
دلیل اگر شهروندان، که این روزها چه بخواهیم و چه نخواهیم شریک کاری ما روزنامهنگاران
در عرصه خبر هستند، با رویکرد سواد رسانهای انتقادی با این اخبار و تصاویر روبرو
نشوند و مخصوصا در بحرانها قبل از بازنشر هر خبری درباره تبعات «فوروارد» کردن آن
تأمل نکنند، کار هم برای آنها و هم برای روزنامهنگاران دشوارتر میشود و به سختی
میتوان به یک چارچوب قابل قبول برای پالایش اخبار در شرایط پیچیده و سخت رسید.
منتشرشده در روزنامه همشهری/ 5 شهریور 1394